۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

کلیات عبید زاکانی: گریز

چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۰

روباه را پرسیدند که در گریز از سگ چند حیلت دانی؟
گفت: از صد افزون و نیکوتر از همه آن که من و او یکدیگر را نبینیم.

منبع:
برگرفته از کلیات عبید زاکانی

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

سه انتخاب خوب برای شما: گوگل کروم، آیرن و دراگون


یکشنبه ۵ تیر ۱۳۹۰

ورود کروم (Google Chrome) به دنیای مرورگرهای وب یک انقلاب بود. سرعت رشد و توسعه کروم به اندازه‌ای خوب و سریع بوده است که دیگر مرورگرها را هم به تکاپو و تلاش بیشتر برای رقابت وادار ساخته است. کروم ویژگی‌های بسیاری دارد اما ویژگی شاخص و برتر کروم سرعت بالای آن در وبگردی، مرور و بازکردن صفحات وب است. سرعت ویژگی است که بسیار مورد نیاز کاربران است. به خصوص کاربران ایرانی که این یکی از دغدغه‌های اصلی ایشان در استفاده از اینترنت است. پس می‌تواند انتخاب خوبی برای ما ایرانیان باشد. کروم دو برادر شناخته‌شده دیگر هم دارد که عبارتند از آیرن (SRWare Iron) و دراگون محصول شرکت کومودو (Comodo Dragon). این سه مروگر همه براساس مرورگر متن‌باز کرومیوم (Chromium) هستند. هر کدام از این سه مرورگر در عین حالی که بسیار به هم شبیه هستند، اما هر کدام ویژگی‌های خاص خودشان را دارند که می‌تواند معیار انتخاب شما باشند. به عبارتی ساده‌تر آیرن و دراگون نسخه‌هایی از کروم هستند که براساس نیازهای متفاوت کاربران طراحی شده‌اند.

آیرن نسخه‌ای از کروم است که بعضی از ویژگی‌های غیرضروری کروم را حذف کرده است و خودش هم دارای یک Adblocker داخلی است که مانع از نمایش پنجره‌ها و بنرهای تبلیغات اینترنتی (Ad) می‌شود.

دراگون کار شرکت کومودو است که در زمینه ساخت نرم‌افزارهای امنیتی از جمله ویروس‌کش و فایروال فعالیت می‌کند. با این توضیح دیگر باید حدس زده باشید که دراگون چه ویژگی خاصی دارد. دراگون نسخه‌ای از کروم با قابلیت‌های امنیتی بهبودیافته و قوی است (Improved security and privacy features). دراگون برای کسانی توصیه می‌شود که برایشان داشتن امنیت بیشتر در فضای وب مهم بوده و یک اولویت اساسی محسوب می‌شود.

کدام یک از این سه برادر را انتخاب کنم؟
پیشنهاد من به شما این است:
گوگل کروم، دراگون و بعد آیرن.
آیرن و دراگون با تمام ویژگی‌های خوبی که دارند، هنوز در پشتیبانی از Add-onها یا همان Extensionها ضعف دارند و شاید نتوانند نیازهای شما را مانند خود کروم برآورده سازند. اولویت اول در انتخاب با کروم است و اگر کروم را دوست نداشتید، ابتدا به سراغ دراگون بروید و بعد از آن آیرن انتخاب بعدی باشد. هرچند که اگر از کروم خوشتان نیاید، بعید است که آیرن و دراگون را هم دوست داشته باشید. البته امتحان هر سه هیچ ضرری ندارد و شاید یکی مورد پسندتان قرار بگیرد.

پیوندهای سودمند و مفید:
- وب‌سایت رسمی گوگل کروم
- دانلود نسخه کامل گوگل کروم که برای نصب نیازی به اتصال اینترنت ندارد (Offline Installer)
- وب‌سایت رسمی مرورگر آیرن
- اطلاعات بیشتر درباره ویژگی‌های آیرن
- وب‌سایت رسمی مرورگر دراگون
- اطلاعات بیشتر درباره ویژگی‌های دراگون
- پروژه کرومیوم
- اطلاعات بیشتر درباره کرومیوم

۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

حکایتی از بهارستان جامی: دیوانگان و عاقلان شهر

جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰

روزی گروهی دور بهلول را گرفتند و با تمسخر به او گفتند: بهلول! دیوانگان بصره را بشمار!
بهلول پاسخ داد: از حد شمار بیرون است، اگر می‌خواهید عاقلان را بشمارم که تعداد آن‌ها اندکی بیش نیست.

منبع:
برگرفته از بهارستان جامی

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

حذف تیم ملی امید ایران تلخ است، ولی دور از انتظار نبود

پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰

یک بار دیگر ضعف مدیریتی در ورزش ایران و به خصوص فوتبال با شکست و حذف تلخ تیم ملی امید از بازی‌های مقدماتی المپیک لندن نشان داده شد. از تیمی که بازی تدارکاتی درست و حسابی نداشته باشد و سرنوشت آن به تقدیر و اما و اگر سپرده شده باشد، نباید هیچ انتظار خاصی داشت. مقصر نه منصوریان، نه کادر فنی و نه بازیکنان هستند. مقصر آن کسانی هستند که این تیم را به حال خود رها کردند و انتظار معجزه و شق القمر داشتند! طبق معمول هم دل خوش‌کردن به یک برد ضعیف در خانه‌ی حریف کار دست تیم داد. مشخص بود که عراق برای جبران نتیجه می‌آید و چیزی برای از دست‌دادن ندارد. حتی فرض کنیم که ایران عراق را شکست می‌داد، آیا در مرحله بعد توان رقابت با تیم‌های قدرتمند آسیایی را داشت؟ حذف این تیم از مدت‌ها قبل پیش‌بینی می‌شد، چون حال و روز تیم به گونه‌ای نبود که توان رقابت داشته باشد. از دست کادر فنی و سرمربی هم کاری برنمی‌آمد، چون نه تیم را در زمان مناسبی تحویل گرفته بودند و نه توانسته بودند بازی‌های تدارکاتی و آماده‌سازی خوبی داشته باشند. از قرار معلوم با این فدراسیون فوتبال و رئیس فعلی آن، سریال شکست و ناکامی تیم‌های ایرانی ادامه خواهد داشت. ای کاش حداقل تماشاگران از این تیم حمایت می‌کردند، اما افسوس که دیگر کار از کار گذشته است.

۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه

جداسازی دختران و پسران؛ دانشگاه اتوبوس نیست!


چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰

متأسفانه در کشور ما بسیاری از کارها بدون انجام‌دادن کار کارشناسی درست انجام می‌شوند. به خصوص در سیستم آموزشی این معضل بیشتر به چشم می‌آید. طرحی به ذهن مسئولان می‌رسد، خوششان می‌آید و چند سال آن را اجرا می‌کنند. بعد از چند سال که اثرات نامطلوب این برنامه‌ها مشخص شد، دوباره یا به برنامه قبلی برمی‌گردند و یا طرح دیگری را آزمایش می‌کنند! همچنین هر مدیر جدیدی که بر سر کار می‌آید، هوس می‌کند که ایده‌های شخصی خودش را اجرا کند و اصلاً کاری به تبعات آن ندارد. دانش‌آموزان و دانشجویان هم کسانی هستند که باید این برنامه‌ها و طرح‌ها رویشان آزمایش شود. طرح‌هایی چون بومی‌سازی دانشگاه‌ها، سهمیه‌بندی جنسیتی، افزایش بی‌حساب و کتاب پذیرش دانشجو در مقاطع مختلف و ... در آموزش عالی از این موارد هستند. آموزش و پرورش هم که دیگر به اندازه کافی شناخته شده است و طرح‌های گوناگون آن را همه می‌دانند. بلای جان معلم، دانش آموز و آموزش!

مورد جدیدی که به تازگی ارائه شده و از قرار معلوم اجرای آن هم جدی است، طرح تفکیک جنسیتی دانشجویان است. این طرح بدترین ضربه‌ها را به کیفیت و سطح علمی دانشگاه‌ها و دانشجویان وارد خواهد ساخت. کاملاً مشخص است که هیچ برنامه درستی پشت این کار نیست و به احتمال زیاد مسئولان مرتبط با آموزش عالی می‌خواهند همان روش قدیمی سعی و خطا را به کار ببرند. دانشگاه یک محیط علمی و اخلاقی است. اهداف و کارکرد دانشگاه مشخص است. مکان تفریح و سرگرمی نیست که قرار باشد مثلاً تحت نام راحتی این گروه یا آن گروه چنین طرح‌هایی را برای آن در نظر بگیرند. اتوبوس هم نیست که بخواهند آن را به دو نیم کرده و یک بخش آن را مردانه و یک بخش آن را زنانه در نظر بگیرند.

اینکه به دلیل پذیرش بی‌رویه دانشجو، دانشگاه‌ها در حال حاضر بیشتر شبیه مدارس بزرگسالان هستند و کیفیت آموزشی در حال قربانی‌شدن است، بحث جدایی دارد. اما شاید همین افزایش بی‌حساب و کتاب مسئولان را به فکر پیاده‌سازی و اجرای چنین طرحی انداخته است. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از دانشجویان فقط برای اتلاف وقت، تفریح و سرگرمی برای چند سال وارد دانشگاه‌ها می‌شوند. این معضل در حال حاضر در همه دانشگاه‌ها دیده می‌شود. از دانشگاه‌های دولتی و سراسری گرفته تا آزاد، غیرانتفاعی و پیام نور. خوب ورود چنین گروهی به دانشگاه‌ها علاوه بر هزینه‌بر بودن تبعات دیگری هم دارد. مثلاً افزایش بی‌اخلاقی و نزول فرهنگ دانشجویی. اما برای برخورد با این پدیده دانشگاه‌ها و مسئولان آموزش عالی باید به فکر کار فرهنگی و کار پایه‌ای در تمام سطوح دانشگاهی باشند و نه جداسازی دانشجویان. قرار نیست که تر و خشک با هم بسوزند و کیفیت آموزش عالی فدای طرح‌های یک شبه شود. بهترین کار برپایی کلاس‌های آموزشی است. آموزش فرهنگ دانشجویی و پژوهشگری.

بزرگترین زیان این طرح محروم‌شدن دانشجویان از دانسته‌های یکدیگر و عدم رشد خلاقیت و کارهای دانشجویی خواهد بود. یکی از مزایای حضور همزمان دختران و پسران در کلاس‌های درس این است که سطح آموزشی هر دو گروه یکسان است و هر دو به یک اندازه بهره گرفته و کار خود دانشجو است که نتیجه نهایی را مشخص می‌کند. اما فرض کنید که این دو گروه از هم جدا شوند و تحت شرایط متفاوت با هم آموزش داده شوند. نتیجه کار مشخص است. در پایان دوران تحصیل شاهد یک خروجی نامناسب از این سیستم خواهیم بود. به خصوص در زمینه درس‌های آزمایشگاهی، عملی، پروژه، پژوهشی و تحقیقاتی این ضعف و عدم تناسب بیشتر به چشم خواهد آمد. فرض کنید که یک دانشجوی پسر در کار عملی بسیار قوی است و یک دانشجوی دختر در زمینه تئوری بهتر عمل می‌کند. این دو نفر با هم می‌توانند یک گروه خوب تشکیل بدهند و کارهای دانشگاهی انجام دهند که نتایج مفیدی در پی داشته باشد. اما با جداسازی این دو از هم ممکن است هر دو به دو دانشجویی تبدیل شوند که بعد از پایان دوره تحصیل به نتیجه خاصی نرسیده باشند.

جدای از بحث آموزشی، کلاس‌های مختلط آماده‌سازی جوانان برای زندگی آینده، کار و ورود به اجتماع است. اگر دانشجویان با هم باشند، به شناخت درست و بهتری از روحیات و خلق و خوی جنس مخالف می‌رسند. بسیاری از ازدواج‌های دانشجویی موفق حاصل همین با هم بودن‌ها است. در ضمن نگاه اکثر دانشجویان به هم در حد یک همکلاسی و هم‌ورودی است و آن چیزی که مشخص است اکثر دانشجویان با هم‌جنسان خود بیشتر ارتباط دارند تا با یک همکلاسی از جنس مخالف. ارتباط این دو گروه هم بیشتر در حد همان کارهای دانشگاهی است و بس. افرادی هم که به دنبال روابط عاطفی هستند (مثلاً برنامه‌ریزی برای ازدواج) این کارها را به صورت اخلاقی و اصولی پیگیری می‌کنند. چون هدف مشخص است و شخصیت این افراد در محیط دانشگاه رشد کرده است. این کلاس‌ها تجربه‌هایی برای زندگی در جامعه هستند.

به هر حال در پایان باید بگویم که این طرح هم از دیدگاه آموزشی، هم از دیدگاه اجتماعی و هم از دیدگاه فرهنگی آسیب‌های گوناگونی را بر دانشجویان و دانشگاه‌ها وارد خواهد ساخت. حتی ممکن است نتیجه معکوس دهد. امیدوارم که دید مسئولان به دانشگاه و دانشجو دید دانشگاهی و علمی باشد و لاغیر.

شبکه‌های اجتماعی و نقش آن‌ها در زندگی ما: رفتن از فرندفید (فرفر) چقدر سخت بود


چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰

امروز برای مدتی نامشخص از یکی از شبکه‌های اجتماعی به نام فرندفید (FriendFeed) رفتم. شبکه‌ای که در سطح وب فارسی و در بین اعضای آن به «فرفر» مشهور شده است. جایی که از دیدگاه من به دلیل محیط ساده و جذاب آن بسیار جالب‌تر از شبکه‌های دیگری چون فیس‌بوک، مای‌اسپیس و ... است.

زمانی که اولین شبکه‌های اجتماعی در وب پدیدار شدند، به دلیل محیط جذاب، ایده‌ها و امکاناتی که در اختیار کاربران می‌گذاشتند، رشد و توسعه آن‌ها قابل پیش‌بینی بود. اکنون نام فیس‌بوک یک نام شناخته‌شده در سطح وب و بین کاربران اینترنت از سراسر جهان است. رشد چنین شبکه‌هایی هم به کاربران آن‌ها و هم به امکانات و ویژگی‌های خودشان بستگی دارد. چون کاربران هستند که یک محیط را پویا می‌سازند و در عین حال امکانات شبکه اجتماعی باعث می‌شود که حضور و فعالیت کاربران ادامه داشته باشد. به عبارت دیگر تولید محتوا در چنین شبکه‌هایی به هر دو گروه بستگی دارد. یعنی هم کاربران و هم صاحبان آن شبکه.

به عنوان نمونه همین فرندفید مثال خوبی است. جایی که شما می‌توانید در قالب فید یا همان خوراک هر چیزی را که دوست دارید بفرستید و به اشتراک بگذارید. متن ساده، عکس و تصویر، ویدیو، فایل صوتی و ترکیبی از همه این‌ها. از وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های دیگر مطلب بفرستید. فید وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های مورد علاقه خود را قرار دهید. همچنین می‌توانید با دوستان خود و دیگران بحث و گفتگو کنید. گروه و اتاق بسازید. مثلاً گروهی مخصوص خود و دوستانتان. به صورت خصوصی و مستقیم با دوستانتان در ارتباط باشید و خلاصه در یک کلام فرندفید جایی برای با هم بودن است. یک محیط ساده و دوست‌داشتنی با امکانات خوب.

جالب است که گرایش ایرانیان به فرندفید یا همان فرفر خودمان بسیار است. بیشترین کاربران فعال این شبکه را هم کاربران ایرانی و ترکیه‌ای هستند (به نسبت جمعیت خودشان). البته فرندفید هم از زبان هر دو گروه پشتیبانی می‌کند. یعنی هم فارسی و هم ترکی استانبولی (Turkish). این همان نکته‌ای است که در بالاتر به آن اشاره کردم. یعنی رابطه دو طرفه و متقابل بین شبکه و کاربران.

روند تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی به گونه‌ای در حال رشد و پیشرفت است که بعضی‌ها آن‌ها را رقیب وبلاگ‌ها و سرویس‌های وبلاگ‌نویسی می‌دانند و بر این باورند که محتوای تولیدی در این شبکه‌ها و گرایش به آن‌ها در آینده از وبلاگ‌ها بیشتر خواهد بود و سرویس‌های وبلاگ‌نویسی باید هر چه زودتر امکاناتی را در نظر بگیرند که توان رقابت با شبکه‌های اجتماعی را داشته باشند.

اما در زندگی واقعی هم ما به این شبکه‌ها وابسته شده‌ایم. حالا در ایران و بین ایرانیان که بیشتر جنبه سرگرمی دارد. اما در کشورهای غربی این شبکه‌ها جنبه‌های تجاری و کاری هم پیدا کرده‌اند. اعتیاد به این شبکه‌ها بسیار زیاد و در مواردی شدید است. به گونه‌ای که در مقوله اعتیاد اینترنتی باید آن‌ها را تخصصی بررسی کرد.

در کل باید بگویم که این شبکه‌ها یک فرصت برای افزایش آگاهی و ارتباط بین انسان‌ها است. در محیط‌هایی مانند فیس‌بوک می‌توانید به راحتی با مردمانی از سراسر جهان در ارتباط باشید. دوستان همفکر و هم‌عقیده پیدا کنید و وقت خود را با این دوستان صرف کارهای لذت‌بخش و مفید کنید. اما نکته مهم این است که تعادل در میزان فعالیت در این شبکه‌ها فراموش نشود. چون در صورت اعتیاد و وابستگی بیش از حد، وضع به گونه‌ای می‌شود که از کار و زندگی واقعی خود می‌افتید! حتی افراط در زندگی مجازی باعث توهم و خیالبافی شدید خواهد شد و شما را از دنیای واقعی دور خواهد ساخت. هر چیزی خوب است، اما به اندازه خودش.

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

بابا طاهر عریان: استاد دو بیتی


یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰

عزیزون قدر یکدیگر بدونید ** اجل سنگ است و آدم مثل شیشه...

بابا طاهر عریان یکی از شاعران بی‌نظیر ایران است که از دیرباز به دلیل دو بیتی‌های شورانگیزش که به گویش ساده لری سروده، مورد توجه و علاقه مردم بوده است و درباره‌ او افسانه‌های زیادی ساخته‌اند که هیچ کدام پایه و اساسی ندارند. او نه قصیده‌ای گفته، نه پادشاه یا بزرگی را مدح گفته و نه سفینه‌ی غزلی پرداخته. قلندری بی‌خانمان بوده که به زبان مردم احساس دل خویش را بیان کرده است.
اشعار لطیف بابا طاهر در اثر کثرت اشتهار دهان به دهان گشتن، امروزه از صورت اصلی لری خود خارج شده است. استاد مجتبی مینوی در یکی از کتابخانه‌های استانبول نسخه‌ای یافته است که دو بیتی‌های بابا طاهر را به صورت اصلی ضبط کرده است.

قدیمی‌ترین نوشته‌ای که از بابا طاهر عریان یاد می‌کند «تاریخ راحة الصدور راوندی» است:
«شنیدم که چون سلطان طغرل بیک به همدان آمد، از اولیا سه پیر بودند، بابا طاهر، بابا جعفر و شیخ حمشا. کوهکیست بر در همدان آن را خضر خوانند. بر آنجا ایستاده بودند. نظر سلطان بر ایشان آمد. کوکبه لشکر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابونصر الکندری پیش ایشان آمد و دست‌هاشان ببوسید. بابا طاهر پاره‌ای شیفته گونه بودی، او را گفت: ای ترک! با خلق خدای چه خواهی کرد؟
سلطان گفت: آنچه تو فرمایی.
بابا گفت که خدا می‌فرماید: ان الله یأمر بالعدل و الاحسان.
سلطان بگریست و گفت: چنین کنم.
بابا سر ابریقی شکسته که سال‌ها از آن وضو کرده بود در انگشت داشت، بیرون کرد و در انگشت سلطان کرد و گفت: ملکت عالم چنین در دست تو کردم، بر عدل باش!»

این سفر سلطان طغرل سلجوقی به همدان در سال ۴۴۷ بوده و اگر فرض کنیم در این هنگام بابا طاهر در نیمه عمر بوده است، باید تولد او در حدود اوایل قرن پنجم بوده است.

پنج نمونه از دو بیتی‌های بابا طاهر عریان:

دیده و دل
ز دست دیده و دل، هر دو فریاد ** که هر چه دیده وینه، دل کنه یاد
بسازُم خنجری نیشش ز پولاد ** زَنَم بر دیده، تا دل گردد آزاد

پریشان خاطران
مرا نه سر، نه سامان آفریدند ** پریشانم، پریشان آفریدند
پریشان خاطران، رفتند در خاک ** مرا از خاک ایشان آفریدند

غم
بوره سوته دلان گرد هم آییم ** سخن واهم کریم، غم وانماییم
ترازو آوریم غم‌ها بسنجیم ** هر آن غمگین تریم، وزنین ترآییم

به صحرا بنگرم
به صحرا بنگرم، صحرا تِه وینم ** به دریا بنگرم، دریا ته وینم
به هر جا بنگرم، کوه و در و دشت ** نشان از قامت رعنا ته وینم

اجل
درخت غم به جانم کرده ریشه ** به درگاه خدا نالم همیشه
عزیزون قدر یکدیگر بدونید ** اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

منبع:
هزار سال شعر فارسی، چاپ دوم، فروردین ۱۳۶۹

برای آگاهی بیشتر از زندگی و شعر بابا طاهر:
تاریخ ادبیات ایران، دکتر ذبیح‌الله صفا، جلد دوم، صفحه ۳۸۳ به بعد

آشنایی بیشتر با گویش‌های لری:
گویش‌های لری

نشانه‌گذاری در نگارش فارسی: «نقل قول» یا "نقل قول"؟

یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰

استفاده از نشانه‌ی نقل قول "..." برای خط فارسی کاربردی ندارد و بهتر است از نشانه‌ی اصلی این کار یعنی گیومه («...») به جای آن استفاده شود. هرچند که استفاده از نشانه‌ی "" در سطح وب فارسی بسیار رایج شده است، ولی این نشانه با خانواده الفبای لاتین از جمله انگلیسی هماهنگی دارد تا با خط فارسی. در کتاب‌های آیین نگارش فارسی هم نشانه‌ی تأکید و نقل قول گیومه است. استفاده از "" به خودی خود اشکالی ندارد، اما استفاده از «» درست و بهتر است. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

نقل قول:
مرد گفت: «امروز باید این کار را تمام کنم».
مرد گفت: "امروز باید این کار را تمام کنم".

تأکید:
یکی از آثار سعدی شاعر بزرگ ایرانی «گلستان» است.
یکی از آثار سعدی شاعر بزرگ ایرانی "گلستان" است.

در همین دو مثال می‌بینید که گیومه زیباتر از "" است و هم نقل قول و هم تأکید را بهتر نمایش می‌دهد. در نوشتار کامپیوتری برای تأکید می‌توان از فونت توپر (Bold) هم استفاده کرد. به شرطی که اندازه‌ی فونت یا قلم تغییر نکند. در این روش می‌توانید هم از گیومه استفاده کنید و هم استفاده نکنید. نمونه:
یکی از آثار سعدی شاعر بزرگ ایرانی گلستان است.
یکی از آثار سعدی شاعر بزرگ ایرانی «گلستان» است.
البته دقت کنید که استفاده افراطی از نشانه نگارشی گیومه و یا قلم توپر برای تأکید یا مشخص‌کردن واژگان و اصطلاحات درست نیست و نوشته‌‌ی شما را نازیبا می‌کند. استفاده از گیومه به عنوان نشانه‌ی تأکید فقط برای بار اولی که یک واژه، نام و اصطلاح (مثلاً اصطلاح علمی) در متن به کار می‌رود توصیه می‌شود. توپرکردن خط هم فقط برای واژگان کلیدی نوشته توصیه می‌شود که می‌خواهید توجه خواننده به آن‌ها جلب شود و مثلاً این واژگان عناصر مهم نوشته‌ی شما هستند.

۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

معرفی و دانلود کتاب «چرا تاریخ می‌خوانیم؟»


چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۰

نگاه بسیاری در ایران به دانش تاریخ و در حالت کلی علوم انسانی نگاه درستی نیست. به ویژه در مورد تاریخ که حتی کار به جایی رسیده است که بعضی‌ها داستان‌های بی‌پایه و اساس خود را که فاقد هر گونه اعتبار علمی و پژوهشی است به نام تاریخ در سطح وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها منتشر می‌کنند. علوم انسانی از مظلوم‌ترین رشته‌های دانشگاهی در ایران است. چون در این حوزه هر فرد غیرمتخصصی احساس می‌کند که باید نظر دهد (بدون داشتن سواد دانشگاهی و یا مطالعه کافی). از ادبیات، زبان و تاریخ گرفته تا نسخه‌پیچی‌های اجتماعی و روان‌شناسی. البته این عادت فقط مختص به علوم انسانی و یا کشور ما ایران نیست. چیزی است که در همه رشته‌ها و در همه جا دیده می‌شود. یعنی اظهارنظر غیرمتخصص و فردی که هیچ مطالعه‌ای ندارند در یک حوزه‌ی خاص از دانش و تخصص.

مدت‌ها بود که می‌خواستم درباره‌ی تاریخ و ارزش و اعتبار آن به عنوان یک دانش از علوم انسانی بنویسم. اهمیت آن در زندگی حال و آینده و چرا باید تاریخ بخوانیم. قصد انجام این کار را داشتم که دیدم دکتر امیرحسین خنجی امسال (۱۳۹۰) در وب‌سایت خودشان آثار جدیدی را قرار داده‌اند که از جمله این آثار کتاب «چرا تاریخ می‌خوانیم: از بازخوانی تاریخ بشر چه بهره‌ای می‌بریم؟» است که به صورت رایگان برای دریافت و خواندن در اختیار افراد قرار گرفته است. این کتاب به صورت فایل PDF منتشر شده است (نشر الکترونیکی) و آن را می‌توانید به شیوه‌های مختلف در اختیار دوستان خود قرار دهید و محدودیتی برای پخش و تکثیر آن وجود ندارد (مانند بسیاری دیگر از آثار دکتر خنجی). این کتاب دید درستی به خواننده در رابطه با تاریخ و در حالت کلی علوم انسانی می‌دهد و بعد از خواندن آن خواننده تمایل بیشتری به مطالعه در حوزه‌ی تاریخ خواهد داشت.

خواندن این کتاب را به همه‌ی افرادی که علاقه به دانستن بیشتر درباره‌ی دانش تاریخ دارند توصیه می‌کنم. بعد از خواندن کتاب حتی می‌توان آن را برای گروه‌های سنی پایین (مثلاً دانش آموزان دوره‌ی راهنمایی) تشریح کرد. چون به دلیل ضعف سیستم آموزشی ما در زمینه‌ی تاریخ و کتاب‌های درس تاریخ، بسیاری اوقات دیده می‌شود که دانش آموزان یا خسته و دلزده می‌شوند و یا به این درس فقط به چشم درسی برای نمره و خلاص‌شدن از دست آن در پایان سال نگاه می‌کنند. شاید خواندن این کتاب و آثار مشابه محرک و تشویقی باشد برای دانش آموزان که تاریخ را مانند درس‌های دیگر خود دوست داشته باشند و در حالت کلی توجه و علاقه به علوم انسانی بیشتر شود.

دریافت/دانلود کتاب:
- لینک مستقیم به فایل کتاب (PDF) در پایگاه ایران تاریخ/وب‌سایت دکتر امیرحسین خنجی
- دریافت از مدیافایر

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

پاسخ به پرسپولیسی‌های گرامی: به امید پیروزی و سربلندی پرسپولیس ایران در آسیا

جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۹۰

چون نوشته‌ی قبلی من باعث دلخوری و رنجش هواداران این تیم شده است، لازم است که این پاسخ را بنویسم. هر چند که آن نوشته هم نظر شخصی من است (حالا درست یا نادرست). حالا پرسپولیس نماینده ایران در آسیا است. یعنی نماینده و تیم من هم هست. یعنی پیروزی یا شکست این تیم در مسابقات آسیایی برای من هم مهم خواهد بود. یعنی اگر ببازد، ناراحت می‌شوم و اگر پیروز شود، از صمیم قلب خوشحال می‌شوم. جدای از بحث‌های فوتبالی و رقابتی که وجود دارد، وقتی که نام ایران در میان باشد، چه استقلال، چه پرسپولیس، چه ذوب آهن، چه سپاهان و چه هر تیم دیگری «تیم ملی ایران» است و من ایرانی هم آرزوی پیروزی و سربلندی همه این تیم‌ها را دارم. پاینده باد ایران و ایرانیان.

برد پرسپولیس را تبریک می‌گویم، ولی آیا قهرمانی واقعاً حق شما بود؟

جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۹۰

خوب بالاخره جام حذفی هم به پایان رسید و پرسپولیس در مجموع دو بازی رفت و برگشت چهار بر سه ملوان انزلی را شکست داد. اما با توجه به بازی پرسپولیس-فولاد و دیدار رفت فینال، به نظر می‌رسید که فدراسیون از همان ابتدا برای قهرمانی پرسپولیس ابزار و شرایط لازم را فراهم کرده بود. البته من منکر تلاش بازیکنان این تیم و علی دایی نیستم. اما هواداران این تیم خودشان کلاه خود را قاضی کنند و ببینند در شرایط مساوی کدام تیم قهرمان می‌شد. پرسپولیس؟ فولاد؟ یا ملوان؟ باید پذیرفت که نبرد تیم‌های شهرستانی با دو تیم استقلال و پرسپولیس تابع شرایط بیرون از بازی و زمین فوتبال است. البته این موضوع در سال‌های اخیر کمرنگ‌تر شده و به شوری گذشته نیست. اما کماکان وجود دارد. حالا دیگر بازی تمام شده است. قهرمانی را به پرسپولیسی‌ها تبریک می‌گویم و امیدوارم که پرسپولیس نماینده خوبی برای ایران در جام باشگاه‌های آسیا باشد و بتواند ناکامی‌ها را جبران کند.

دو راهنمای نگارش، املا و دستور خط فارسی

جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۹۰

اولین راهنما دستور خط فارسی است که چگونه‌نویسی واژگان و ترکیب‌های مختلف در آن بیان شده است. این راهنما توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی تهیه شده است:
نسخه آنلاین دستور خط فارسی
نسخه PDF دستور خط فارسی

دومین راهنما، شیوه‌نامه‌ی نگارشی انجمن پژوهشی ایرانشهر است:
هدف این شیوه‌نامه یکدست‌سازی شیوه‌ی نگارشی نوشته‌ها در «انجمن پژوهشی ایرانشهر» است؛ چراکه این امر به آسان‌یابی، آسان‌ویرایی و آسان‌خوانی نوشته‌ها کمک خواهد کرد. ضابطه‌های زیر نه لزوماً بهترین‌ها هستند و نه به هیچ‌وجه حرف آخر را می‌زنند، اما اگر همگان از شیوه‌ی یکسانی پیروی کنند، استفاده از ایرانشهر چه هنگام یافتن مقاله‌ها، چه هنگام ویرایش آنها و چه هنگام خواندن مقاله‌ها آسان می‌شود.
این شیوه‌نامه را می‌توانید در قالب فایل PDF از این آدرس بارگذاری (دانلود) کنید.

پیوندها:
پایگاه رسمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی
پایگاه انجمن پژوهشی ایرانشهر

۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

پیشنهادی به شبکه‌های اشتراک‌گذاری و لینکدانی‌ها: راه‌اندازی بخش «وبلاگستان»


چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۰

حمایت از وبلاگ‌نویسان ایرانی برای کمک به افزایش تولید محتوا و ارتقای کیفیت محتوا در وب فارسی لازم است. ایده‌ای که در ذهن من و بعضی دیگر از وبلاگ‌نویسان وجود دارد، راه‌اندازی یک بخش جداگانه «وبلاگستان» یا «وبلاگ‌ها» در شبکه‌های اشتراک‌گذاری محتوا و لینکدانی‌ها است. با توجه به ترافیک خوب و تعداد مناسب کاربران و خوانندگان در این وب‌سایت‌ها، این شبکه‌ها می‌توانند یکی از بهترین ابزارهای حمایتی از وبلاگ‌ها، وبلاگ‌نویسان و وبلاگ‌نویسی باشند. همچنین داشتن چنین بخشی می‌تواند کمکی برای افزایش ترافیک و تعداد خوانندگان این شبکه‌ها باشد. چون داشتن محتوای متنوع و غیرتکراری بیننده و خواننده جذب می‌کند. پس این ایده هم می‌تواند کمک حال وبلاگ‌نویسان باشد و هم به مدیران و صاحبان شبکه‌های اشتراک‌گذاری و لینکدانی‌ها در جذب مخاطب کمک کند. داشتن بخش مخصوص وبلاگ‌ها به بینندگان و خوانندگان نیز کمک می‌کند تا به وبلاگ‌ها دسترسی آسانتری داشته باشند و باعث شناخته‌شدن وبلاگ‌ها و برقراری ارتباط و تعامل بین اندیشه‌ها و دیدگاه‌های گوناگون می‌شود. یعنی نقش یک پل ارتباطی بین افراد را خواهد داشت.

برای پیاده‌سازی این بخش می‌توان از ایده‌ها و روش‌های زیر استفاده کرد:

- هنگامی که کاربر لینکی از یک وبلاگ را می‌فرستد، دامنه (domain) لینک فرستاده‌شده توسط سیستم بررسی شده و اگر دامنه آن از یکی از سرویس‌های وبلاگ‌نویسی مانند بلاگر، وردپرس، بلاگفا، پرشین بلاگ، میهن بلاگ و ... باشد، لینک فوق علاوه بر بخشی که در آنجا ارسال شده است به بخش وبلاگستان یا وبلاگ‌ها هم فرستاده شود. با قرار گرفتن لینک ارسالی در هر دو بخش به خوانده و دیده‌شدن محتوا، مطالب و نوشته‌های وبلاگ‌ها کمک بزرگی می‌شود.

- روش دوم، روش بهتر، ساده‌تر و کاراتری است. چون بخش قابل توجهی از وبلاگ‌نویسان از وب‌سایت‌ها و دامنه‌های شخصی استفاده می‌کنند، می‌توان در هنگام فرستادن لینک یک گزینه «نوشته‌ی وبلاگی» یا «محتوای وبلاگی» داشت که اگر کسی لینک و محتوایی را از یک وبلاگ می‌فرستد، این گزینه را تیک زده و انتخاب کند. لینک‌هایی هم که این گزینه برایشان فعال شده است، به بخش وبلاگستان ارسال شوند (در کنار بخش انتخابی خود).

- بخش وبلاگستان یا وبلاگ‌ها را می‌توان توسعه داد. مثلاً می‌تواند نقش یک وبلاگ‌گردان یا وبلاگ‌چرخان (Blogroll) را هم داشته باشد. یعنی فهرستی از وبلاگ‌های خوب و خواندنی را داشته باشد و وبلاگ‌های به روز شده را نمایش دهد. البته به دلیل تعداد زیاد وبلاگ‌های فارسی، شاید پیاده‌سازی این ایده درست و منطقی نباشد. ایده دیگری که در همین بخش می‌توان مطرح کرد، مواردی چون بهترین وبلاگ‌های روز، بهترین نوشته‌های وبلاگی، نوشته‌های وبلاگی مورد بحث و ... است. این موارد را می‌توان براساس پارامترهایی چون تعداد لینک ارسالی از آن وبلاگ در طول بیست و چهار ساعت و تعداد کلیک‌ها، رأی‌ها و نظرات انتخاب کرد.

- همچنین می‌توان بهترین وبلاگ‌ها را هم به صورت هفتگی و ماهانه انتخاب کرد. مثلاً بهترین وبلاگ‌ها به انتخاب خود لینکدانی و بهترین وبلاگ‌ها به انتخاب کاربران. در این زمینه می‌توان پارامترهای گوناگونی را در نظر گرفت که انتخاب‌ها درست باشند و کار به شیوه‌ای باشد که همه وبلاگ‌های خوب شانس انتخاب‌شدن را داشته باشند. مثلاً بهترین وبلاگ سیاسی، بهترین وبلاگ اجتماعی، بهترین وبلاگ شخصی، بهترین وبلاگ فرهنگی، بهترین وبلاگ علمی و ...

در پایان امیدوارم که این پیشنهاد مورد توجه قرار بگیرد. از ایده‌ها، پیشنهادها، دیدگاه‌ها و نظرهای خوانندگان هم استقبال می‌شود.

آموزش روش‌های گوناگون دسته‌بندی نوشته‌ها در بلاگر با کمک برچسب


چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۰

بلاگر در حال حاضر فقط امکان برچسب (label) را هم برای دسته‌بندی و هم برای برچسب‌زنی نوشته‌ها در نظر گرفته است. در بسیاری از وبلاگ‌های فارسی بلاگر مشاهده می‌شود که کاربران یا از این امکان استفاده نمی‌کنند و یا به صورت محدود آن را به کار می‌برند که خوب این به نفع وبلاگ نیست. شما می‌توانید تا ۲۰۰۰ برچسب منحصر به فرد (unique label) برای یک وبلاگ (غیررسمی تا ۵۰۰۰) و ۲۰ برچسب منحصر به فرد برای هر پست وبلاگ خود داشته باشید. از همین نکته می‌بینید که استفاده‌نکردن از چنین قابلیتی به نوعی ناقص‌کردن وبلاگ و محروم ساختن خود از یکی از امکانات اصلی بلاگر است.
برچسب‌زنی درست به شما و خوانندگان وبلاگ شما کمک می‌کند که به بایگانی، پست‌ها و نوشته‌های وبلاگ خود دسترسی آسان‌تری داشته باشید و مطالب مرتبط با یکدیگر را راحت‌تر پیدا کنید.
اما برویم سراغ اصل مطلب که همان برچسب‌گذاری در بلاگر است:

انواع روش‌های برچسب‌گذاری پیام‌های وبلاگ در بلاگر:
۱. استفاده از برچسب برای دسته‌بندی موضوعی پیام‌ها (category):
در این روش وبلاگ‌نویس پیام‌های وبلاگ خود را در قالب چند بخش و موضوع کلی دسته‌بندی می‌کند. مانند بخش‌هایی چون سیاست، اجتماعی، شخصی، داستان، مذهب، فرهنگ، هنر و... در این روش تعداد برچسب‌ها محدود می‌باشند و کارکرد آن همان دسته‌بندی موضوعی است و دسته‌بندی مطالب در چند بخش کلی. این روش نیازهای بسیاری از وبلاگ‌نویسان را پوشش می‌دهد. تعداد بخش‌ها و موضوعات بستگی به انتخاب و سلیقه شخصی خودتان و همچنین محتوایی است که در وبلاگ خود تولید می‌کنید.

۲. استفاده از برچسب به عنوان کلمات کلیدی پیام و تگ (tag):
در این روش شما از برچسب به عنوان کلمات کلیدی و یا تگ استفاده می‌کنید. مثلاً نوشته‌ای درباره نیما یوشیج و بررسی آثار او نوشته‌اید. از واژگان و نام‌هایی چون نیما یوشیج، شعر، شعر نو، شعر فارسی، ادبیات معاصر و... برای برچسب نوشته خود استفاده می‌کنید. با این روش می‌توانید تا حداکثر ۲۰ برچسب به کار ببرید. البته استفاده از این روش به تنهایی زیاد جالب نیست. چون ممکن است خوانندگان را در پیداکردن نوشته‌های مرتبط با هم دچار مشکل کند. همچنین به دلیل اینکه بعضی از پیام‌های وبلاگ در بعضی از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها مشترک هستند، خواننده با کلیک بر روی آن برچسب با دسته‌ای از نوشته‌ها روبرو می‌شود که شاید همه آن‌ها مورد نظر او نباشند.

۳. روش ترکیبی (مشابه سیستم وردپرس):
در این روش از هر دو روش بالایی استفاده می‌کنیم. یعنی چند برچسب به عنوان بخش‌های و موضوعات کلی در نظر می‌گیریم و در عین حال خودمان را محدود نکرده و از برچسب‌های دلخواه و لازم برای تگ‌زدن پیام‌های وبلاگ هم استفاده می‌کنیم. من از این روش در وبلاگ خودم یعنی وبلاگ پیروزان استفاده می‌کنم.

آموزش همه این روش‌ها در ادامه توضیح داده می‌شود. اما ابتدا باید یک نکته مهم را تذکر دهم:

اشتباه رایج وبلاگ‌نویسان ایرانی در بلاگر:
گاهی اوقات مشاهده می‌شود که وبلاگ‌نویسان برای جداسازی برچسب‌ها از ویرگول (،) استفاده می‌کنند. این کار اشتباه است. چون همه برچسب‌های شما به عنوان یک برچسب در نظر گرفته می‌شوند. برای جداسازی درست برچسب‌ها باید از کاما یا همان ویرگول انگلیسی/لاتین (,) استفاده کنید. البته در بروز این اشتباه وبلاگ‌نویسان تقصیری ندارند. راهنمای بلاگر بد راهنمایی کرده است. لطفاً به مثال زیر دقت کنید:
برچسب‌گذاری درست: وبلاگ, وب, اینترنت, بلاگ
برچسب‌گذاری نادرست: وبلاگ، وب، اینترنت، بلاگ. در این نمونه همه این واژگان یک برچسب به شکل «وبلاگ، وب، اینترنت، بلاگ» خواهند بود.

استفاده از روش ۱ و یا روش ۲:
۱. به بخش «طرح» بروید.
۲. زبانه (tab) «عناصر صفحه» را انتخاب کنید (به صورت پیش‌فرض هم ابتدا به این بخش می‌روید).
۳. «افزودن یک ابزار» را انتخاب کنید. بستگی به قالب وبلاگ شما و جایگاه سایدبار (sidebar) دارد که در سمت راست قرار دارد و یا سمت چپ.
۴. ابزار «برچسب‌ها» را انتخاب و اضافه کنید.
۵. در پنجره بازشده می‌توانید مشخصات و ویژگی‌های ابزار را ویرایش کنید. مثلاً عنوان آن که می‌تواند همان برچسب‌ها، دسته‌بندی و یا هر چیز دلخواه دیگری باشد. نمایش همه برچسب‌ها و یا برچسب‌های انتخاب‌شده، ترتیب‌بندی بر اساس حروف الفبا یا براساس فراوانی و تعداد پست‌های مربوط به آن برچسب، نمایش به صورت لیست (ستونی) و یا به صورت ابر (مانند تصویر انتخابی این نوشته) و نمایش تعداد پست‌های هر برچسب در کنار آن.
۶. بعد از انجام تغییرات دلخواه ابزار را ذخیره کنید. جایگاه آن را در وبلاگ تعیین کنید و از گزینه «مشاهده وبلاگ» برای دیدن تغییرات استفاده کنید.
این روش در اصل همان قابلیت اصلی و ابتدایی بلاگر است. یعنی استفاده از ابزار برچسب‌ها.

استفاده از روش ۳ یا همان روش ترکیبی:
در این روش می‌توانید در کنار آن روش بالایی، یک دسته‌بندی دلخواه هم برای پیام‌های وبلاگ خود داشته باشید:
۱. مراحل ۱ و ۲ روش قبلی را تکرار کنید. به بخش «افزودن یک ابزار» رفته و ابزار «لیست پیوند» را انتخاب کنید.
۲. ویژگی و عنوان (نام) ابزار را به دلخواه خود انتخاب کنید. مثلاً برای عنوان می‌توانید از «دسته‌بندی موضوعی» یا «موضوعات وبلاگ» استفاده کنید. ترتیب‌بندی و مرتب‌سازی هم بستگی به خودتان دارد.
۳. در بخش «آدرس اینترنتی سایت جدید» آدرس برچسب را کپی کنید. آدرس برچسب را می‌توانید یا کلیک‌کردن بر روی برچسب یک پست منتشرشده بدست آورید. مانند این:
http://peeroozan.blogspot.com/search/label/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA
۴. در قسمت نام سایت جدید نام برچسب یا نام بخش و دسته مورد نظر را انتخاب کنید. مانند «ادبیات».
۵. دکمه «افزودن پیوند» را انتخاب کنید. به همین روش می‌توانید کار را ادامه دهید و ترتیب را هم به دلخواه خود تغییر دهید.
۶. ابزار را ذخیره کنید و نتیجه کار خود را ببینید.

نمونه‌ای از پیاده‌سازی این روش را می‌توانید در سمت راست وبلاگ پیروزان ببینید. هم از ابر برچسب (tag cloud) استفاده شده است که ابزار بلاگر است. هم با استفاده از ابزار لیست پیوند و برچسب‌ها دو بخش «دسته‌بندی» و «بایگانی خورشیدی» دارد. اگر هر گونه پرسش و یا ابهامی دارید، می‌توانید در بخش دیدگاه‌های همین نوشته مطرح کنید.

۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

خواجه نصیرالدین طوسی - اخلاق ناصری: آداب سخن گفتن


دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۰

باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند و هر که حکایتی یا روایتی کند که او بر آن واقف باشد، وقوف خود بر آن اظهار نکند تا آن کس آن سخن به اتمام رساند. و چیزی را که از غیر او پرسند جواب نگوید و اگر سوال از جماعتی کنند که او داخل آن جماعت بود برایشان سبقت ننماید، و اگر کسی به جواب مشغول شود و او بر بهتر از آن جوابی قادر بود، صبر کند تا آن سخن تمام شود، پس جواب خود بگوید بر وجهی که در متقدم طعن نکند. و در مجاراتی که با حضور او میان دو کس رود، خوض ننماید [دخالت نکند] و اگر از او پوشیده دارند استراق سمع نکند و تا او را با خود در آن سر مشارکت ندهند مداخله نکند.

و با مهتران، سخن به کنایت گوید [با احترام گوید] و آواز نه بلند دارد و نه آهسته، بلکه در اعتدال نگاه می‌دارد. و اگر در سخن او معنی غامض [دشوار] افتد، در بیان آن به مثال‌های واضح جهد کند والا شرط ایجاز نگاه دارد و الفاظ غریب و کنایات نامستعمل به کار ندارد. و تا سخنی که با او تقریر [بیان‌کردن] می‌کنند تمام نشود به جواب مشغول نگردد و تا آنچه خواهد گفت در خاطر مقرر نگرداند در نطق نیاورد و سخن مکرر نکند مگر که بدان محتاج شود و اگر بدان محتاج شود قَلَق [اضطراب] و ضجرت ننماید و فحش و شتم بر لفظ نگیرد و اگر به عبارت از چیزی فاحش مضطر گردد [مجبور شود]، بر سبیل تعریض کنایت کند از آن و مزاح منکر نکند.

و در هر مجلسی سخن مناسب آن مجلس گوید و در اثنای سخن به دست و چشم و ابرو اشارت نکند، مگر که حدیث اقتضای اشارتی لطیف کند، آن گاه آن را بر وجه ادا کند. و در راست و دروغ با اهل مجلس خلاف نکند و لجاج نکند خاصه با مهتران یا با سفیهان. و کسی که الحاح با او مفید نبود بر او الحاح نکند، و اگر در مناظره و مجارات طرف خصم را رجحان یابد انصاف بدهد، و از مخاطبه عوام و کودکان و زنان و دیوانگان و مستان تا تواند احتراز کند، و سخن باریک با کسی که فهم نکند نگوید، و لطف در محاوره نگاه دارد و حرکات و اقوال [سخنان] هیچ کس را محاکات نکند و سخن‌های موحش نگوید، و چون در پیش مهتری شود، ابتدا به سخنی کند که به فال ستوده دارند.

و از غیبت و نمامی [سخن‌چینی] و بهتان و دروغ‌گفتن تجنب کند، چنان که به هیچ حال بر آن اقدام ننماید و با اهل آن مداخلت نکند و استماع آن را کاره باشد، و باید که شنیدن او را از گفتن بیشتر بود. از حکیمی پرسیدند که چرا استماع تو از نطق زیادت است [بیشتر است]؟ گفت: «زیرا که مرا دو گوش دادند و یک زبان، یعنی دو چندان که گویی می‌شنو».

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

ایرج میرزا: خوشامدگویی


یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۰

وه چه خوب آمدی صفا کردی *** چه عجب شد که یاد ما کردی
ای بسا آرزوت می‌کردم *** خوب شد آمدی صفا کردی
آفتاب از کدام سمت دمید *** که تو امروز یاد ما کردی
از چه دستی سحربلند شدی *** که تفقد به بینوا کردی
قلم پا به اختیار تو بود *** یا ز سهوالقلم خطا کردی
بی‌وفایی مگر چه عیبی داشت *** که پشیمان شدی وفا کردی
شب مگر خواب تازه دیدی تو *** که سحر یاد آشنا کردی
هیچ دیدی که اندر این مدت *** از فراقت به ما چها کردی
دست بردار از دلم ای شاه *** که تو این ملک را گدا کردی
با تو هیچ آشتی نخواهم کرد *** با همان پا که آمدی برگرد

دهخدا: میهن‌دوستی


یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۰

هنوز ز خُردی به خاطر در است
که در لانه‌ی ماکیان برده دست
به منقارم آنسان به سختی گزید
که اشکم، چو خون از رگ، آن دم جهید
پدر خنده بر گریه‌ام زد که: «هان!
وطن‌داری آموز از ماکیان».

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

انوری: والی بی‌حیا

شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۰

آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی *** گفت کاین والی شهر ما گدایی بی‌حیاست
گفت کی باشد گدا آن کز کلاهش تکمه‌ای *** صد چو ما را ماه‌ها بل سال‌ها برگ و نواست
گفت ای مسکین غلط اینک از اینجا کرده‌ای *** آن همه برگ و نوا دانی که آن جا از کجاست
دُر و مروارید طوقش اشک طفلان من است *** لعل و یاقوت ستامش خون ایتام شماست
آن که تا آب سبو پیوسته از ما خواسته است *** گر بجویی تا به مغز استخوانش از نان ماست
خواستن کدیه است خواهی عشرخوان خواهی خراج *** زان که گر ده نام باشد یک حقیقت را رواست
چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی *** هر که خواهد گر سلیمان است و گر قارون گداست

درباره انوری:
انوری - دانشنامه‌ی ویکی‌پدیا

۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

نوروزنامه‌ی خیام: «قلم»

جمعه ۱۳ خرداد ۱۳۹۰

قلم را دانایان مشاطه ملک خوانده‌اند و سفیر دل و سخن تا بی‌قلم بود چون جان بی‌کالبد بود. چون به قلم باز بسته شود با کالبد گردد و همیشه بماند. و چون آتشی است که از سنگ و پولاد جهد و تا سوخته نیابد نگیرد و چراغ نشود که ازو روشنایی یابند...

و نخست کسی که دبیری بنهاد طهمورث بود. و مردم اگر چند با شرف گفتارست چون شرف نوشتن دست نداد ناقص بود، چون یک نیمه‌ی از مردم، زیرا که فضیلت نوشتن است فضیلتی سخت بزرگ که هیچ فضیلتی بدان نرسد. زیرا که وی است که مردم را از مردمی به درجه‌ی فرشتگی رساند و دیو را از دیوی به مردمی رساند. و دبیری آن است که مردم را از پایه‌ی دون به پایه‌ی بلند رساند تا عالم و فقیه و منشی خوانده شود. و همچنان مردمان به فضیلت سخن از دیگر حیوانات جدا گردد و برایشان سالار شود.

حکایت هم اندر این معنی فضیلت قلم: چنان خواندم در اخبار گذشتگان که وقتی امیری رسولی فرستاد به ملک فارس با تیغی برهنه. گفت: این تیغ ببر و پیش او بنه و چیزی مگوی. رسول بیامد و همچنان کرد. چون تیغ بنهاد و سخن نگفت، ملک وزیر را فرمود: جوابش بازده. وزیر سر دوات بگشاد و یکی قلم سوی وی انداخت. اینک جواب! رسول مرد عاقل بود. بدانست که جواب برسید.

و تأثیر قلم، صلاح و فساد مملکت را، کاری بزرگ است و خداوندان قلم را که معتمد باشند، عزیز باید داشت.

منبع:
برگرفته از نوروزنامه، عمر خیام نیشابوری

۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

ضعف سیستم نظرنویسی بلاگر را با کمک «IntenseDebate» جبران کنید


پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۰

سیستم نظرنویسی/دیدگاه‌نویسی بلاگر (comment system) در حال حاضر بسیار ساده است و شاید نیازهای وبلاگ‌نویس را پوشش ندهد. سیستم فوق فعلاً امکاناتی چون کنترل و مدیریت نظرات (انتشار و پاک‌کردن نظرات با اجازه وبلاگ‌نویس) و گزارش نظرات به عنوان هرزنامه (اسپم) را دارد. اما سیستم پاسخگویی به نظرات جالب نیست. یعنی اگر چهار نفر برای شما نظر نوشته باشند، شما باید پاسخ این افراد را به صورت نظرات جداگانه و یا همه را در قالب یک نظر پاسخ دهید. به عبارت بهتر همان شیوه قدیمی پاسخ‌دهی به نظرات که در سیستم‌های وبلاگ‌نویسی ایرانی (بلاگفا، پرشین بلاگ و ...) در گذشته وجود داشت و همه به نوعی با آن آشنا هستند.

اما یک روش دیگر استفاده از سیستم‌های مدیریت نظرات است. دو سیستم خوب و شناخته‌شده عبارتند از DISQUS و IntenseDebate. سیستم نظرنویسی IntenseDebate بهتر است. چون هم از نویسه‌های راست به چپ (RTL) مانند فارسی، عربی و ... پشتیبانی می‌کند و هم می‌خواهد سیستم فارسی‌سازی‌شده این ابزار را ارائه دهد (فعلاً در مرحله بررسی است). البته در حال حاضر هم پشتیبانی از زبان فارسی وجود دارد و فقط رابط کاربری سیستم را باید انگلیسی انتخاب کنید.

ویژگی‌ها سیستم مدیریت نظرات IntenseDebate:
- فراهم‌آوردن امکان پاسخ‌دادن به نظرات به صورت جداگانه و ایجاد تورفتگی برای پاسخ‌ها (مشابه وردپرس)؛ این قابلیت مدیریت نظرات و پاسخ‌ها را آسان می‌کند.

- پاسخگویی و مدیریت از طریق ایمیل؛ به راحتی و بدون واردشدن به وبلاگتان و در هر کجایی که باشید می‌توانید از طریق ایمیلتان نظرات نوشته‌شده برای وبلاگ خود را مدیریت کنید.

- آگاه‌سازی شما از نظرات و دیدگاه‌های تازه از طریق ارسال پیام اطلاع (notification) به ایمیلتان.

- شما و خوانندگان می‌توانید پروفایل‌های شخصی در این سیستم داشته باشید. در نتیجه شناخت درستی از خوانندگان خواهید داشت.

- می‌توانید یک سیستم فیلترینگ/فهرست سیاه (blacklisting) برای بخش نظرات وبلاگ خود داشته باشید. با استفاده از واژگان کلیدی و بررسی آدرس‌های IP. مثلاً دشنام‌ها و کلمات رکیک‌ را فیلتر کرده و یا از فعالیت اسپمرها جلوگیری کنید.

- پشتیبانی از OpenID

- ابزارک‌های گوناگون (widgets) شامل آمار نظرات، دیدگاه‌های تازه نوشته‌شده (اخیر)، دیدگاه‌های تازه شما و ...

- قابلیت امتیازدادن به نظرات؛ یعنی خوش‌آمدن و دوست‌نداشتن نظرات.

- API برای کسانی که می‌خواهند سیستم فوق را توسعه دهند و یا آن را به دلخواه خود سفارشی کنند.

- نظردهندگان می‌توانند به صورت همزمان نظرات خودشان را به توییتر (Twitter) بفرستند.

- ارتباط مستقیم با فیس‌بوک (facebook)؛ کسانی که حساب و شناسه در فیس‌بوک داشته باشند، می‌توانند برای پیام‌های وبلاگ شما نظر نوشته و نظراتشان به صورت مستقیم در وبلاگ قابل انتشار و نمایش خواهد بود.

- می‌توانید با کمک ابزارفیدخوان/خوراک‌خوان (مانند Google Reader) نظرات را پیگیری کنید و از همانجا هم پاسخ دهید.

این‌ها تنها بخشی از امکانات این سیستم نظرات است. اگر در وردپرس وبلاگ داشته باشید و یا از سیستم وردپرس استفاده کنید، این سیستم امکانات متنوع دیگری را در قالب Plugin برای شما فراهم می‌آورد.

شیوه نصب و استفاده از IntenseDebate:
به صفحه‌ی ثبت نام بروید و روال عادی ثبت نام را انجام دهید. دقت کنید که نام کاربری شما غیرقابل تغییر خواهد بود. پس در انتخاب آن دقت کنید. بهتر است همان نام وبلاگ خودتان را انتخاب کنید. شما می‌توانید یا به عنوان یک کاربر در این سیستم ثبت نام کنید و یک پروفایل شخصی داشته باشید و یا برای نصب این سیستم ثبت نام کنید. که باید همان گزینه نصب سیستم را انتخاب کنید.
در مرحله بعدی باید آدرس وبلاگ خود را دقیق وارد کنید. مثلاً: http://peeroozan.blogspot.com
در مرحله بعدی از شما خواسته می‌شود که نوع نصب را انتخاب کنید. نصب می‌تواند به صورت ابزارک (widget) باشد و یا با قراردادن کدهای لازم در قالب وبلاگ شما (template). ابزارک نصب آسانتری دارد، ولی ممکن است نمایش نظرات را کمی کند انجام دهد.
سپس می‌توانید انتخاب کنید که سیستم IntenseDebate برای پست‌های جدید فعال شود و یا برای همه نوشته‌های وبلاگ شما. اگر گزینه Only on new posts را انتخاب کنید، نظرات جدید همه با سیستم فوق نمایش داده می‌شوند و نظرات قدیمی با خود سیستم وبلاگ شما (مثلاً بلاگر یا وردپرس). اگر گزینه On all blog posts را انتخاب کنید، نظرات قدیمی و قبل از نصب پنهان خواهند شد اما حذف نمی‌شوند.
راهنمایی‌های بیشتر برای نصب و تنظیماتی که باید در بلاگر انجام دهید، در مراحل نصب به خوبی شرح داده شده‌اند.

خود من فعلاً از این سیستم استفاده نمی‌کنم و منتظر هستم نسخه فارسی‌سازی شده آن ارائه شود. ولی همانطوری که در بالاتر گفتم، در حال حاضر از زبان فارسی پشتیبانی می‌کند و اگر از سیستم نظرات بلاگر راضی نیستید، انتخاب خوبی برای شما خواهد بود. برای دیدن یک نمونه از استفاده از این سیستم در بلاگر، می‌توانید به وبلاگ باغبان باشی (مجتبی ستوده) مراجعه کنید.

پیوندها:
- وب‌سایت رسمی IntenseDebate

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

چرا «بلاگر» را بر «وردپرس» ترجیح می‌دهم؟


چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰

همین ابتدای نوشته باید بگویم که با اینکه خودم همیشه از بلاگر استفاده کرده‌ام، اما واقعیت این است که اگر به دنبال یک سیستم حرفه‌ای برای وبلاگ‌نویسی هستید، باید وردپرس را انتخاب کنید. البته اگر می‌خواهید از همه امکانات وردپرس استفاده کنید، باید یک دامنه خریداری کنید و وردپرس را بر روی آن نصب کنید تا یک وبلاگ یا وب‌سایت شخصی بدون محدودیت داشته باشید و از همه امکانات و قابلیت‌های وردپرس استفاده کنید.

اما می‌روم سراغ اینکه چرا من سرویس وبلاگ‌نویسی بلاگر را انتخاب کرده‌ام. بلاگر بسیار انعطاف‌پذیر است و بزرگترین مزیت آن این است که شما خودتان می‌توانید با ویرایش کد قالب وبلاگ خود و کدهای CSS به کاررفته در آن، محدودیت‌های آن را برطرف کنید و نیازها و خواسته‌های خود را برآورده سازید. محیط کار آن و میز کار وبلاگ (dashboard) آن خوب طراحی شده است و بعد از مدتی که با این سرویس شروع به وبلاگ‌نویسی کنید، کاملاً با آن خو خواهید گرفت. بعضی از ویژگی‌های بلاگر به شرح زیر است:

امکانات، ویژگی‌ها و محدودیت‌های سرویس بلاگر:
- تعداد وبلاگی که با یک حساب کاربری می‌توان داشت «نامحدود» است. یعنی اگر یک حساب گوگل داشته باشید و یا وبلاگی در بلاگر ایجاد کرده باشید، می‌توانید به تعداد دلخواه وبلاگ برای خودتان درست کنید. این ویژگی از آن جهت خوب است که شاید بخواهید وبلاگ‌هایی در بخش‌های گوناگون داشته باشید. یا مثلاً یک وبلاگ پشتیبان و کمکی برای وبلاگ اصلی خود داشته باشید. مثلاً تصاویر را به آن وبلاگ فرستاده و در وبلاگ اصلی استفاده کنید.

- حداکثر اندازه یک صفحه می‌تواند یک مگابایت باشد (پست‌ها یا پیام‌های وبلاگ این محدودیت را ندارند).

- تعداد برچسب‌ها (label): برای هر وبلاگ تا ۲۰۰۰ برچسب متفاوت و منحصر به فرد می‌توانید استفاده کنید (این توضیحات رسمی خود گوگل است، ولی به طور غیررسمی تا ۵۰۰۰ برچسب برای هر وبلاگ مجاز است). هر پست وبلاگ هم می‌تواند تا ۲۰ برچسب غیرتکراری داشته باشد.

- فضای در اختیارقرارداده‌شده برای تصاویر یک گیگابایت است. این محدودیت را می‌توانید با استفاده از بیش از یک وبلاگ جبران کنید. مثلاً یک یا چند وبلاگ برای تصاویر خود داشته باشید.

- قابلیت وبلاگ‌نویسی به صورت گروهی که اعضای گروه می‌توانند تا ۱۰۰ نفر باشند.

- حداکثر تا ۱۰ صفحه جداگانه برای وبلاگ خود می‌توانید داشته باشید. این صفحه‌ها مستقل از پست‌های وبلاگ می‌باشند.

- هیچ محدودیتی در تعداد پست‌های ارسالی نیست. چه پست‌های منتشرشده چه پیام‌هایی که در پیش‌نویس هستند.

- اندازه یک پست یا پیام وبلاگ هیچ محدودیتی ندارد. ولی باید دقت کنید که ممکن است باعث بروز مشکلاتی در نمایش وبلاگ شما شود. برای حل این مشکل کافیست که تعداد پیام‌های نمایش‌داده شده در صفحه اصلی وبلاگ را کاهش دهید.

- محدودیتی برای تعداد نظرات و دیدگاه‌ها (comments) برای پیام‌های وبلاگ وجود ندارد.

- توضیحات وبلاگ حداکثر ۵۰۰ کاراکتر و بدون HTML است. برای رفع این محدودیت می‌توانید از ابزار متن پیشرفته بلاگر استفاده کنید و متن دلخواه خود را نوشته و مثلاً آن را در سایدبار (sidebar) وبلاگ قرار دهید.

- صفحه «درباره‌ی من» تا ۱۲۰۰ کاراکتر گنجایش دارد.

- ابزارهای گوناگون و متنوع (gadget/widget) که نیازهای وبلاگ‌نویسی شما را پوشش می‌دهند. مانند لیست پیوند، بلاگ‌چرخان، بایگانی، آمارگیر، جستجوی وبلاگ و... تعداد این ابزارها فراوان است و بسیاری از آن‌ها توسط افرادی به غیر از خود تیم بلاگر ساخته شده‌اند.

- سازگاری خوب با زبان فارسی، هرچند که بلاگر به صورت رسمی فونت تاهوما (Tahoma) را ندارد، اما با ویرایش قالب وبلاگ و یا استفاده از قالب‌های که فونت آن‌ها تاهوما است، این ضعف جبران می‌شود.

به هرحال گفتنی‌ها درباره بلاگر بسیار است. اگر پرسشی برایتان مطرح شده است، لطفاً آن را در بخش نظرات همین نوشته مطرح کنید. در حد توان و دانش وبلاگ‌نویسی خودم پاسخگو خواهم بود.

پیوندها:
- وب‌سایت رسمی بلاگر
- گروه بلاگر فارسی
- وبلاگ پیروزان
- راهنمای رسمی بلاگر درباره محدودیت‌های این سرویس

۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

فرخی یزدی: «سوگواران»


سه‌شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰

سوگواران را مجال بازدید و دید نیست *** بازگرد ای عید از زندان که ما را عید نیست
گفتن لفظ «مبارک باد» طوطی در قفس *** شاهد آیینه دل داند که جز تقلید نیست
عید نوروزی که از بیداد ضحاکی عزاست *** هر که شادی می‌کند از دوده‌ی جمشید نیست
سر به زیر پر از آن دارم که دیگر این زمان *** با من آن مرغ غزل‌خوانی که می‌نالید نیست
بی‌گناهی گر به زندان مرد با حال تباه *** ظالم مظلوم‌کش هم تا ابد جاوید نیست
هر چه عریان‌تر شدم گردید با من گرم‌تر *** هیچ یار مهربانی بهتر از خورشید نیست
وای بر شهری که در آن مزد مردان درست *** از حکومت غیر حبس و کشتن و تبعید نیست
صحبت عفو عمومی راست باشد یا دروغ *** هر چه باشد از حوادث فرخی نومید نیست

نکته نگارشی: علامت جمع فارسی «ان» و علامت جمع عربی «ین»

سه‌شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰

واژگانی مانند «معلمین»، «مجتهدین»، «مدرسین»، «منافقین» و ... در عربی اصطلاحاً جمع مذکر سالم نامیده می‌شود و کاربرد آن‌ها به همین شکل در زبان فارسی درست نیست. در این‌گونه کلمات «ین» باید به «ان» که علامت جمع فارسی است تبدیل شود:
معلمان، مجتهدان، مدرسان، منافقان و ...

۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

آمارگیر، بازدیدشمار و شمارنده وبلاگ یک ابزار تزئینی نیست


دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰

در بسیاری از وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها شمارنده‌ای وجود دارد که تعداد بازیدکنندگان و خوانندگان آن وبلاگ را نمایش می‌دهد و بارها این شمارنده را دیده‌ایم. استفاده بعضی‌ها از این نوع ابزارها بیشتر همان جنبه دکوراسیون و برای قراردادن چیزی در وبلاگ است! در صورتی که این ابزارها چیزی فراتر از یک شمارنده هستند. این ابزارها در اصل یک آمارگیر/تحلیلگر از ترافیک و رفت و آمدهایی هستند که در وبلاگ یا وب‌سایت شما انجام می‌شود. اما چرا داشتن یک تحلیلگر ترافیک، شمارنده و آمارگیر برای یک وبلاگ خوب است؟ بعضی از مزایای این نوع ابزار با توجه به تجربیات شخصی خودم، موارد زیر است:

۱. منابع ترافیک را مشخص می‌کند:
این از آن جهت خوب است که می‌بینید مطالب شما بیشتر در کدام وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها مورد توجه قرار گرفته است. همچنین اگر ترافیک از سمت وبلاگی دیگر باشد، به شما کمک می‌کند تا ببینید چرا و چگونه به نوشته و محتوای شما ارجاع داده شده است. مثلاً ممکن است آن وبلاگ به یکی از پیام‌های وبلاگ شما لینک داده باشد و نوشته‌ای درباره آن نوشته باشد.

۲. کمک به شناخت بهترین شبکه‌ها و لینکدانی‌ها برای فرستادن محتوا:
با دیدن آمار ترافیک و میزان کلیکی که از یک شبکه به وبلاگ شما رسیده است، می‌توانید شبکه‌های پربازدید و پربیننده را برای اشتراک‌گذاری پیام‌های وبلاگ خود پیدا کنید و محتوای تولیدی خود را به آنجاها فرستاده و بیننده و خواننده بیشتری را به سمت وبلاگ خود جذب کنید.

۳. رشد، پیشرفت و توسعه وبلاگ با بررسی آمار:
کاهش و یا افزایش تعداد بیننده و ترافیک وبلاگ، به شما کمک می‌کند که برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های مناسبی را برای رشد و توسعه وبلاگ خود در نظر بگیرید.

۴. بهینه‌سازی وبلاگ با برچسب‌ها و کلمات کلیدی مناسب:
با بررسی جستجوهای واردشده به وبلاگتان و اینکه چه نتایج جستجویی به وبلاگ شما وارد شده‌اند، برچسب‌گذاری و استفاده از واژگان کلیدی خود را بهتر و درستتر انجام خواهید داد.

۵. ارائه یک تصویر از وبلاگ شما به بینندگان:
قراردادن یک شمارنده از بسیاری جهات روی مخاطبان شما هم تأثیر می‌گذارد. به نوعی زنده و مرده‌بودن یا فعال و غیرفعال‌بودن وبلاگ شما را نمایش داده و خوانندگان را برای بازدیدهای بعدی و یا اشتراک وبلاگ شما (چه از طریق فید و چه از طریق ایمیل) تشویق می‌کند.

این‌ها تنها بخشی از مزایای قراردادن یک آمارگیر و تحلیلگر در وبلاگ است. هر بازیدشمار و تحلیلگر ترافیک ویژگی‌ها و امکانات خاص خودش را دارد که شما خودتان باید انتخاب کنید که نیازهای شما را کدامیک از آن‌ها پوشش می‌دهد. وبلاگ‌نویسان بلاگر این امکان را به صورت یک ابزار داخلی از طرف خود گوگل دریافت می‌کنند و می‌توانند یا آن را در وبلاگ خود قرار دهند و یا از طریق میز کار وبلاگ (dashboard) به آن دسترسی داشته باشند. خود گوگل هم ابزاری به نام Google Analytics دارد که دیگر وبلاگ‌نویسان و مدیران وب‌سایت‌ها می‌توانند از آن استفاده کنند.
دو تحلیگر ترافیک خوب و مناسب دیگر که خود من قبلاً از آن‌ها استفاده کرده‌ام، StatCounter و Clicky می‌باشند.

۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

به عنوان یک جوان مجرد، واقعاً از طرز پوشش خانم‌ها در خیابان عذاب می‌کشم!


یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۰

دیدگاه یکی از خوانندگان روزنامه خراسان: «به عنوان یک جوان مجرد، واقعاً از طرز پوشش خانم‌ها در خیابان عذاب می‌کشم. خدا به کسانی که می‌خواهند سالم زندگی کنند، کمک کند.»

دیدگاه من درباره این نظر:
مشکل این آقای جوان مجرد و چه بسا بسیاری از خانم‌ها و آقایان در جامعه ما این است که همیشه دیگران را مشکل می‌بینند! یعنی از نگاه به خود و اصلاح رفتار و اخلاق خویش غافل شده و مرتب دوست دارند که دیگران تغییر کنند و به عبارت بهتر دیگران به ساز ایشان برقصند. من فکر می‌کنم که اگر همه خانم‌های ایران و محیط اطراف این آقا چادر به سر کنند، باز هم این فرد در رنج و عذاب خواهد بود. چه بسا عذاب‌کشیدنی سختتر و دشوارتر! چون ممکن است آن هنگام بنالد و بگوید: دلم گرفت! از دیدگاه من مشکل واقعی این فرد احتمالاً فضولی و کنجکاوی بیش از حد در رفتار و پوشش زنان است. به عبارت بهتر همان پدیده «چشم‌چرانی» که برای خودش معضلی در ایران است و باعث رنج و کدورت خاطر بسیاری از افراد می‌شود.
در نظر این فرد مسئله «جوانی» و «مجرد بودن» بهانه‌هایی بسیار خوب برای توجیه رفتار و دیدگاه نادرست این فرد نسبت به زنان و دختران است. یعنی ضعف و مشکل خودش را به دیگران نسبت داده است و در نتیجه از آدم و عالم انتظار و گلایه دارد، اما دریغ از ذره‌ای بررسی و توجه به رفتار و کردار خود. واقعیت این است که یک جامعه وقتی از لحاظ اخلاقی، فرهنگی و مدنی رشد می‌کند که ابتدا افراد به صورت فردی تغییر کنند. سپس مجموع این تغییرات محصولش یک جامعه خوب خواهد بود. این فرد و امثال این فرد هم در درجه اول خودشان باید به خودشان کمک کنند.

پیوندها:
صفحه حرف مردم، روزنامه خراسان، شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۰

از وبلاگ به عنوان یک بایگانی برای ترجمه‌ها و دیدگاه‌های خود استفاده کنید

یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۰

بعضی از کاربران ایرانی از منابع مختلف مشغول ترجمه و برگردان نوشته‌ها از زبان‌های گوناگون به زبان فارسی هستند. این ترجمه‌ها را هم بدون آنکه در جایی ثبت و ذخیره کنند، به شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های اشتراک‌گذاری محتوا (لینکدانی‌ها) می‌فرستند. این کار سبب شده است که متأسفانه بعضی از وب‌سایت‌ها و حتی خبرگزاری‌ها به راحتی آب خوردن این ترجمه‌ها را برداشته و به نام خود منتشر کنند! بارها و بارها این کار دیده شده است و هیچ پاسخی هم در کار نیست. خبرگزاری محترم ترجیح می‌دهد که یک ترجمه خوب را به نام خود سند بزند تا اینکه بگوید از کجا پیدا کرده است.

راه حل چیست؟ راه حل خاصی برای این کار نادرست وجود ندارد. ولی بهترین کار استفاده از وبلاگ به عنوان یک ابزار برای نگهداری ترجمه‌ها است. می‌توانید ترجمه‌های خود را به همراه ذکر نام و آدرس پیوند (لینک) منبع اصلی در وبلاگ قرار دهید. آن‌ها را به شیوه‌های دلخواه خود دسته‌بندی کنید (مثلاً موضوعی یا برحسب منبع) و ترجمه قرارگرفته در وبلاگ را به شبکه‌های مختلف اجتماعی و لینکدانی‌ها بفرستید. این کار چهار ویژگی خوب دارد:
یک- شناخته شدن مترجم و اینکه کار متعلق به شخص شما است.
دو- حتی در صورت کپی‌کاری و نشر ترجمه شما بدون ذکر نامی از شما، منبع و سرچشمه کار مشخص است. چون وبلاگ شما مشخص می‌کند که این کار شما است.
سه- هر شخصی سبک و روش خاص خودش را ترجمه دارد. به همین دلیل گردآوری و بایگانی‌نمودن ترجمه‌ها در یک وبلاگ، با گذشت زمان کار شما را نشان می‌دهد. یعنی شاید بتوان گفت که کار شما از نوع ترجمه‌ها مشخص می‌شود.
چهار- وبلاگ حکم امضا و مهر شما را دارد. می‌توانید به سبک وب‌سایت‌ها و خبرگزاری‌ها یک یا دو بار در متن ترجمه شده نام وبلاگ یا نام خودتان را بنویسید. البته این کار باید به گونه‌ای باشد که به نوشته برگردان‌شده آسیب نرساند و یا توی ذوق خوانندگان نزند. مثلاً ذکر نام وبلاگ یا ترجمه‌گر یک بار در ابتدای متن و یک بار در پایان متن کافیست.

اما چیز دیگری که در این نوشته مد نظرم است. استفاده از وبلاگ به عنوان یک بایگانی و آرشیو برای نظرات و دیدگاه‌هایی (comment) است که هر روز در وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها و شبکه‌های مختلف می‌نویسم. گاهی اوقات نظری نوشته‌ایم که دوست داریم به آن نظر در جایی دیگر ارجاع دهیم. به دلیل حجم زیاد نظرات و دیدگاه‌های نوشته شده در این طرف و آن طرف، قطعاً جستجو و پیداکردن نظرات دشوار و زمانبر می‌شود. بهترین راه حل در اینجا باز هم استفاده از وبلاگ برای بایگانی است.
در این روش می‌توانید یک تصویر (screenshot) تهیه کرده، آدرس لینک نظر، آدرس جایی که در آن نظر نوشته‌اید و متن نظر و دیدگاه خود را در قالب یک «پست/نوشته وبلاگ» قرار دهید. سپس آن‌ها را به شیوه دلخواه برچسب‌گذاری و دسته‌بندی کنید. مثلاً برحسب نام جایی که نظر خود را در آنجا نوشته‌اید.
چون این وبلاگ بایگانی شخصی خود شما است. به راحتی و به سادگی می‌توانید به نظرات و دیدگاه‌های خود دسترسی داشته باشید و هر زمان که لازم شد به آن‌ها ارجاع دهید. البته خود این روش احتیاج به صرف زمان مناسب و کافی دارد. ولی اگر نظرات و دیدگاه‌هایتان برایتان مهم است و احساس می‌کنید که در آینده ارجاع‌دادن به آن‌ها لازم می‌شود، حتماً این کار را انجام دهید.

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

کارون رگ خوزستان است، لطفاً این رگ را قطع نکنید

شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۰

هر روز اخبار تلخی از وضعیت محیط زیست و منابع طبیعی به گوش ما می‌رسد. روزگاری دریاچه بختگان، روزی دیگر زاینده رود و گاوخونی و صدای نفس‌های آخر دریاچه ارومیه هم که چند وقتی است که شنیده می‌شود. این اخبار را می‌بینیم، می‌شنویم و می‌خوانیم، اما کاری از دستمان ساخته نیست. این بار نام «کارون» است که به این فهرست اضافه شده است. زندگی مردم خوزستان با رود کارون گره خورده است. ولی از قرار معلوم سرنوشت و آینده تلخی در انتظار آن است. اگر مسئولان به خود نجنبند، کارون هم دچار یک سرنوشت تلخ و ناگوار زیست محیطی خواهد شد. سرنوشتی که هم کارون و هم مردم شریف خوزستان را از نفس خواهد انداخت. رگ خوزستان را دریابیم.

ایرج میرزا: «مرگ برای ضعیف»

شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۰

قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر *** لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد
در مرض موت با اشارت دستور *** خادم او جوجه با به محضر او برد
خواجه چو آن مرغ کشته یافت برابر *** اشک تحسر ز هر دو دیده بیفشرد
گفت به مرغ از چه شیر شرزه نگشتی *** تا نتواند کست به خون کشد و خورد
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است *** هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد

فارسی‌نویسی: چرا استفاده از «ي» و «ك» نادرست است؟


شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۰

در بعضی از وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌ها به جای «ی» فارسی از «ي» عربی و به جای «ک» فارسی از «ك» عربی استفاده می‌شود. دلیل آن هم استفاده از فونت‌های (قلم) غیراستاندارد برای نوشتن و نشر مطالب است. شاید بعضی‌ها بگویند که این کار چه اشکالی دارد و یا این کار چه مشکلاتی را پیش می‌آورد؟
پاسخ به این دو پرسش به صورت خلاصه به شرح زیر است:

- این دو حرف به شکل عربی خود اصلاً در فارسی‌نویسی و زبان فارسی کاربردی ندارند. مگر اینکه بخواهید یک جمله و یا متن عربی (مثلاً آیه‌ای از قرآن) را در نوشته خود بنویسید و یا نقل قول کنید که آن هنگام لازم است از این حروف استفاده کنید.

- این حروف دارای کد یونیکد مستقل هستند. در نتیجه شاید «ک» و «ك» و یا «ی» و «ي» در ظاهر نوشتاری با هم تفاوتی نداشته باشند (در واژگانی که در ابتدا و قبل از حرف پایانی قرار می‌گیرند)، اما در عمل واژگانی که با هر یک از این دو نوشته شوند واژگانی متفاوت خواهند بود. به عنوان نمونه: «کامیپوتر» به صورت فارسی و «كامپيوتر» به صورت عربی. در ظاهر هیچ تفاوتی با هم ندارند. اما از دیدگاه کامپیوتری و موتورهای جستجو دو واژه متفاوت هستند. در نتیجه استفاده از فرم عربی این حروف در نهایت به زیان خود وبلاگ یا وب‌سایت شما خواهد بود. چون ممکن است نتایج جستجوی کاربران را به سمت وبلاگ یا وب‌سایت شما هدایت نکند و در نتیجه شما خودتان با دست خود محتوای تولیدی خود را از داشتن خواننده و بیننده محروم کرده‌اید.

- استفاده از این حروف به دلیل عدم کاربرد در زبان فارسی، واژگان شما را نازیبا می‌کند. نمونه: «آسمانی» و «آسماني» یا «پونک» و «پونك». ممکن است دیدن این حروف در نوشته شما باعث خستگی ذهن خواننده و عدم تمایل او به ادامه‌دادن خواندن نوشته شما شود. چون تصویر ذهن خواننده از خط فارسی همان چیزی است که همه ما در اول دبستان یاد گرفته‌ایم و بر روی کاغذ و به صورت دستی می‌نویسم. در نتیجه دیدن این حروف علاوه بر نازیبایی نوشته، ناخوانایی و ناهماهنگی را هم ایجاد می‌کند.

راه حل:
اگز تحت هر شرایطی مجبور به استفاده از این حروف هستید، بهترین راه حل برای شما خواندن این نوشته پیشین من است.

۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

حکایتی از چهار مقاله: پیش‌بینی طبیب

جمعه ۶ خرداد ۱۳۹۰

در عهد ملکشاه و بعضی از عهد سنجر، فیلسوفی بود به هرات و او را ادیب اسماعیل گفتندی؛ مردی سخت بزرگ و فاضل و کامل، اما اسباب او و معاش او از دخل طبیبی بودی و او را از این جنس معالجات نادره بسیار است. مگر وقتی به بازار کشتاران برمی‌گذشت، قصابی گوسفندی را سلخ می‌کرد و گاه گاه دست در شکم گوسفند کردی و پیه گرم بیرون کردی و همی خورد. خواجه اسماعیل چون آن حالت بدید در برابر او بقالی را گفت که «اگر وقتی این قصاب بمرد، پیش از آنکه او را به گور کنند مرا خبر کن!». بقال گفت: «سپاس دارم».

چون این حدیث را ماهی پنچ شش برآمد، یکی روز بامدادی خبر افتاد که دوش فلان قصاب بمرد به مفاجا؛ بی‌هیچ علت و بیماری که کشید و این بقال به تعزیت شد. خلقی دید جامه دریده و جماعتی در حسرت او همی سوختند که جوان بود و فرزندان خُرد داشت. پس آن بقال را سخن خواجه اسماعیل یاد آمد، بدوید و وی را خبر کرد. خواجه اسماعیل گفت: «دیر مرد!». پس عصا برگرفت و بدان سرای شد و چادر از روی مرده برداشت و نبض او در دست بگرفت و یکی را فرمود تا عصا بر پشت پای او همی زد. پس از ساعتی، وی را گفت: «بسنده است». پس علاج سکته آغاز کرد و روز سوم مرده برخاست و اگرچه مفلوج شد، سال‌ها بزیست. پس از آن مردمان عجب داشتند و آن بزرگ از پیش دیده بود که او را سکته خواهد بود.

منبع:
برگرفته از چهار مقاله (مجمع النوادر)، اثر نظامی عروضی سمرقندی

۱۳۹۰ خرداد ۵, پنجشنبه

روش‌های ایجاد نیم‌فاصله در نگارش فارسی: «می‌نویسم» درست، «می نویسم» نادرست

پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۰

درباره لزوم استفاده و به کاربردن نیم‌فاصله/فاصله مجازی/فاصله صفر (ZWNJ) بارها و بارها در وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های گوناگون نوشته شده است و از لحاظ نگارشی این مسئله به صورت کامل مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. من در این نوشته می‌خواهم درباره روش‌های نیم‌فاصله‌گذاری و شیوه استفاده از آن‌ها توضیح دهم:

- استفاده از کلیدهای ترکیبی CONTROL + SHIFT + 2: یعنی به جای فشردن کلید فاصله (SPACE) از این کلیدها استفاده کنید تا نیم‌فاصله ایجاد شود.
- استفاده از کلیدهای ALT و تایپ 0157 (ALT + 0157): در این روش باید از ارقام کلیدهای Numpad (سمت راست صفحه کلید) استفاده کنید. یعنی NumLock هم باید روشن باشد.
- استفاده از صفحه کلیدهای استاندارد و ویرایش‌شده فارسی: در این روش می‌توانید نیم‌فاصله را با استفاده از کلیدهای ترکیبی SHIFT + SPACE ایجاد کنید. صفحه‌های کلیدهای بسیاری توسط افراد و برنامه‌نویسان برای این منظور تهیه شده‌اند. اما یکی از بهترین این صفحه کلیدها، صفحه کلید فارسی احسان اخگری است. برای دریافت آن می‌توانید به این صفحه بروید و آن را از اینجا دانلود کنید.
- استفاده از برنامه TrayLayout: این برنامه کوچک و کاربردی به اندازه کافی شناخته‌شده است. بعد از دریافت و اجرای آن کافیست که برای نیم فاصله از SHIFT + SPACE استفاده کنید. نکته مهم این است که برای اجرای این برنامه در ویندورهای ویستا و هفت باید گزینه compatibility آن را تنظیم کنید و آن را ویندوز XP قرار دهید. برنامه فوق را می‌توانید از این آدرس دریافت کنید.
- استفاده از ویراستار آنلاین ویراسباز

امیدوارم این روش‌ها و برنامه‌های پیشنهادی مشکل شما را در این زمینه حل کند.

۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

من فحش می‌دهم، تو فحش می‌دهی، او فحش می‌دهد، ما فحش می‌دهیم!

چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰

** خوردی... ای فلان فلان شده... ای بهمان... حال کردی چجوری از خجالتش دراومدم!... طرف رو حسابی شستم... خیلی باحال بود، دمت گرم!... عجب چیزی بهش انداختی... مادر شما فلان... پدر شما بهمان... جد و آبادت فلان و بهمان... آی نفس‌کش... بیا چهار تا لیچار بارت کنم...

متأسفانه در جامعه ما لمپن‌بودن و لمپنیسم برای بعضی‌ها یک افتخار و شاهکار محسوب می‌شود. هر چقدر بددهنتر، باحالتر و محبوبتر! بعضی‌ها هم که با یکدیگر در یادگرفتن و به کاربردن دشنام و واژگان رکیک مشغول رقابت هستند تا یک وقت خدای نکرده کم نیارند! این نوشته قصد ندارد که بیاید و برای شما نسخه «بچه مثبت»بودن، «پاستوریزه»بودن و مواردی از این دست بپیچد. بلکه یک نگاه یه رفتاری است که در جامعه ما به شکل‌های گوناگون وجود دارد. دشنام و فحش بخشی از زندگی انسان است و بسیاری اوقات واکنشی است که در هنگام عصبانی‌شدن رخ می‌دهد و به نوعی یک تخلیه و گذر از حالت عصبانی‌بودن محسوب می‌شود. تا اینجای کار این مسئله طبیعی است. هرچند که توصیه می‌شود خشم خود را بهتر است با روش‌های دیگری کنترل کنید. اما خوب بالاخره شما هر کاری انجام دهید، خواه ناخواه گاهی اوقات دشنام و ناسزا بر زبان شما جاری می‌شود.

اما مشکل اساسی وقتی است که این کار تبدیل به عادت شما و به نوعی یک بخش جداناپذیر از گفتار و رفتار شما شود. یعنی تحت هر شرایطی واژگان رکیک و زشت بر زبان شما جاری شود. یعنی به کاربردن فحش برای شما مانند آب خوردن و نقل و نبات شود. به مرور زمان این وضعیت تا مرحله‌ای پیش می‌رود که دیگر حتی وقتی می‌خواهید آداب گفتار و کلام را رعایت کنید، به صورت ناخودآگاه از کلمات رکیک استفاده می‌کنید. مخاطب شما هم هاج و واج مانده و فقط شما را نگاه می‌کند. چون این رفتار برای شما عادی شده است، فکر می‌کنید که برای دیگران هم عادی است! ولی اصلاً اینگونه نیست. با گذشت زمان به قدری از این نوع رفتار و گفتار خود آسیب خواهید دید که شاید کار به جایی برسد که دیگر هیچ جایگاهی در بین اطرافیان و جامعه نداشته باشید.

اما اگر این عادت زشت را نمی‌توانید ترک کنید، حداقل آن را به دیگران یاد ندهید. سعی کنید خیلی جاها به جای اینکه حرف بزنید، به سخنان اطرافیان گوش کنید. اگر عصبانی می‌شوید، بهترین کار خارج‌شدن از محیطی است که شما را ناراحت و عصبانی کرده است. سکوت بسیاری اوقات بهترین ابزار است. جلوی کودکان سعی نکنید این هنر خود را به رخ بکشید. اگر در مراحل حاد و بحرانی هستید، بهترین توصیه مراجعه به متخصصانی است که بتوانند شما را درمان کنند.

شرمنده‌ام که رک و پوست‌کنده نوشتم. حالا اگر دوست دارید، من را هم بی‌نصیب نگذارید! ولی لطفاً این چیزهایی را که نوشتم، برای خود مرور کنید، کلاهتان را قاضی کنید و ببینید ضرر و زیان این نوع رفتار نصیب چه کسی می‌شود. مسلماً خود شخص شما.

«حجازی» و «حجازی‌ها» برای همیشه در قلب مردم ایران زنده خواهند بود

چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰

بیایید ناصر حجازی را هرگز فراموش نکنیم... مهم این است که نام و یاد او در ذهن‌ها دفن نشود... نام پهلوان و پهلوان‌ها باید زنده بماند... امروز روز خاکسپاری یک اسطوره است... کسی که همیشه به یاد مردم کشورش بود و آن‌ها را هرگز فراموش نکرد و از یاد نبرد... امروز تن حجازی به زیر خاک می‌رود، اما یاد و نامش در قلب‌های ما زنده باقی خواهد ماند... حجازی و حجازی‌ها را نباید در ذهن خود به خاک بسپاریم... چطور ممکن است کسی را که تا آخرین لحظات زندگیش به یاد مردم بود و مرتب این موضوع را بر زبان می‌آورد، بعد از چند روز به فراموشی بسپاریم؟... آیا این اوج ناسپاسی نیست؟... یاد و نام این بزرگ مرد ورزش و اخلاق ایران گرامی باد.

۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

یعقوب لیث: یار درویش و خصم توانگر

سه‌شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰

پیه اندر شکم گنجشک نباشد، اندر شکم گاو گرد آید...

از نظر اقتصادی، یعقوب به وضع عمومی مردم توجه داشت. طبقات ضعیف و پایین را بسیار رعایت می‌کرد. بزرگترین اقدام او در ابتدای کار این بود که طبقات متوسط و زارعین فقیر سیستان را از مالیات معاف کرد و دستور داد: «اندر ولایت خویش، هر که را کم از پانصد درم وسعت بودی، ازو خراج نستدی و او را صدقه دادی». شاید این اولین و حتی آخرین پادشاه ایرانی - قبل از مشروطیت - باشد که از نظر تأمین آتیه مردم فقیر خصوصاً آنان که از پانصد درم کمتر درآمد داشته‌اند اقدامی اساسی کرده باشد، یعنی صدقه‌ای داده باشد که در حکم بیمه اجتماعی و نوعی کمک بازنشستگی است.

البته در مقابل، متمکنین و پولداران هرگز از آسیب مصادره او در امان نبودند. از کلمات [جملات] قصار برادر او «عمرو» - یعنی همکار و همگام یعقوب که او هم هرگز هیچ ضعیف را نیازردی - این بود که گفته بود: «پیه اندر شکم گنجشک نباشد، اندر شکم گاو گرد آید». یعنی درآمد دیوانی را باید از پولداران به دست آورد نه از فقرا. به قول مردم امروز باید مالیات مستقیم گرفت نه غیرمستقیم.

اصولاً روی کار آمدن یعقوب و برادرانش، آغاز یک تحول اجتماعی بزرگ در سیستان و شهرهای بزرگ حوالی و نزدیک آن بود. بدین معنی که طبقات حاکم و پولداران و ثروتمندان یکباره از میان رفتند و اموال آنان مصادره شد و در برابر آن یک طبقه حاکم از مردم سافل و کسانی که هرگز در دستگاه‌های اشراف نفوذی نداشتند پدید آمد.

در واقع «حامد سر ناوک»‌ها، «عزیز بن عبدالله»‌ها و «ازهر خر»ها آمدند و اشخاصی مانند «پسر فرقد» را نه تنها کنار زدند و از میدان سیاست و قدرت شهر خارج ساختند، بلکه این لات‌ها و یک‌لاقباهای گنجشک‌روزی، به قول عمرو، پیه‌ها را از شکم گاوها درآوردند! این نخستین اثر مهم اجتماعی کار یعقوب بود.
نتیجه دوم آن بود که: تشکیلات منظم و دقیق عیاران، مردم این شهر را به متشکل‌شدن و همکاری‌های اجتماعی برانگیخت و روحیه‌ای در آنان پدید آورد که این مشت مردم ناتوان و لاغر و رنجور، در زیر لوای یعقوبی، اسب‌های خود را در کنار دجله، در ساحل خزر و در حاشیه‌های جیحون آب دادند.

این دو عامل بزرگ، یک اثر اقتصادی عظیم داشت. یعنی با نرفتن کاروان‌های باج و خراج و درهم و دینارهای سیستان به بغداد و با آمدن اموال بسیار از کرمان، فارس، خراسان، کابل و بلخ به سیستان، یک تحول اقتصادی بزرگ در این شهر پدید آمد و کار به جایی رسید که: «در بازار عمرو لیث، روزانه هزار درهم غله معامله می‌شده است».
از اثر همین درآمدها بود که یعقوب که روزگاری ماهی پانزده درهم حقوق داشت، در روزگاری دیگر: «از باب صدقه هر روز هزار دینار همی داد، و از باب جوانمردی و آزادگی، هرگز عطا کم از هزار دینار و صد دینار نداد، و ده هزار و بیست هزار و پنجاه هزار و صد هزار دینار و درم بسیار داد. و ترکه‌ی او بیش از هشتصد میلیون دینار بود».

توضیحات:
- لقب «سر ناوک» به گمان از لقب‌هایی بوده است که عیاران به هم می‌دادند.
- ارقام نقل‌شده گاهی اغراق به نظر می‌رسد.

منبع:
یعقوب لیث، نوشته دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، انتشارات نگاه، چاپ سوم، صفحه‌های ۳۵۱ و ۳۵۲

سخنی از «ولتر» درباره کار و زندگی


سه‌شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰

آنکه می‌خواهد زندگی را در این جهان بر خود هموار سازد، باید تا آنجا که می‌تواند کار کند... هر چه سن من بیشتر می‌شود، بیشتر به لزوم کار پی می‌برم. کار در طول جریان خود بزرگترین سرگرمی می‌گردد و جای همه آرزوها و احلام و رویاهای زندگی را می‌گیرد... اگر نمی‌خواهید خودکشی کنید، همیشه خود را با کاری سرگرم کنید.

ویکتور هوگو درباره ولتر گفته است: «نام ولتر مشخص و مبین تمام قرن هجدهم است».

منبع:
تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب خویی، چاپ دوم

وب فارسی سرشار از محتوای تکراری!

سه‌شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰

دزدی محتوا (content theft) پدیده‌ای است که در وب وجود دارد. اما این معضل در رسانه‌های ایرانی-فارسی‌زبان بیشتر دیده می‌شود. به گونه‌ای که گاهی مشاهده می‌شود یک محتوای خاص (اعم از نوشته، عکس و یا هر چیز دیگری) در مدت زمانی کمتر از بیست و چهار ساعت در وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های بسیاری عیناً و بدون هیچ کم و کاستی کپی شده است. حالا اگر این کار با ذکر نام منبع اصلی و آدرس پیوند (لینک) آن باشد، به خودی خود اشکالی ندارد. اما مشکل وقتی پیش می‌آید که هیچ نام و نشانی از منبع اصلی وجود ندارد. کپی و انتشار محتوا تابع شرایط گونگونی است. مثلاً خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها می‌توانند اخبار را از منابع مختلف از جمله دیگر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها با ذکر نام آن‌ها منتشر کنند. چون اصولاً هر خبرگزاری و روزنامه خوانندگان خودش را دارد و این خوانندگان هم فرصت و حوصله‌ی جستجوی اینترنت را برای خواندن اخبار ندارند و نیاز به یک مجموعه خبری در قالب یک خبرگزاری و روزنامه دارند. این کار خبررسانی و نقل خبر محسوب شده و اصلاً در دسته کپی‌کاری و سرقت محتوا قرار نمی‌گیرد. بلکه خودش یک اصل در اطلاع‌رسانی درست، به موقع و سریع است.

گونه دیگر هم این است که ما از یک نوشته و محتوا بسیار خوشمان آمده است و می‌خواهیم آن را به روش‌های گوناگون پخش کنیم تا دیگران هم آن را ببینند و بخوانند. این کار در صورتی درست محسوب می‌شود که هم نام منبع اصلی ذکر شود و هم آدرس پیوند فراموش نشود. همچنین اصلاً کار درستی نیست که ما نسخه خود یعنی همان کپی را به جای نسخه اصلی معرفی کنیم. باید همیشه منبع اصلی را در اختیار دیگران قرار داد و بعد نسخه‌های دیگر را به عنوان آینه معرفی کرد. آینه از این جهت خوب است که شاید دسترسی به منبع اصلی به دلایلی امکان‌پذیر نباشد.

یک مدل دیگر هم روش نقل نوشته و محتوا به همراه نوشتن نظر شخصی، تفسیر، تحلیل و یا نقد خودمان است. این روش کمتر در وبلاگ‌های فارسی به چشم می‌خورد. اتفاقاً از آن دسته کارهایی است که باید به آن توجه شود. این کار برای دانش‌آموزان بسیار مفید است و می‌تواند به عنوان یک تکلیف، تمرین و یا پروژه مد نظر مدرس قرار گیرد.

اما چیزی که تبدیل به کپی‌کاری خالص و سرقت محتوا می‌شود، برداشت محتوا بدون هیچ نام و اثری از مولف، تولیدکننده و یا همان منبع اصلی است. اشباع محتوای تکراری زیان‌های بسیاری دارد که چند نمونه از آن‌ها به شرح زیر است:

- سوق دادن و تشویق وبلاگ‌نویسان و مدیران وب‌سایت‌ها به انجام این کار و کاهش تولید محتوا و خلاقیت در سطح وب
- مواجه شدن کاربران با انبوهی از موارد تکراری در نتایج جستجوهای اینترنتی خود
- بسیاری اوقات خود منبع اصلی قربانی می‌شود. یعنی نه در جستجو و نه در نسخه کپی مشخص نمی‌شود که منبع اصلی کجاست.
- تنبل شدن افراد و عادت کردن به پر کردن وبلاگ و وب‌سایت خود با کارهای دیگران
- تضعیف وبلاگستان
- تبدیل شدن وبلاگ‌ها به زردنامه
- افزایش کلیک دزدی و فریب مخاطب

این‌ها تنها بخشی از ضرر و زیان‌هایی است که از پیامدهای این کار است. نیازی هم به نصیحت، پند و اندرز دادن نیست. چیزی است که هم من، هم شما و هم دیگران آن را به خوبی می‌بینند. پس باید چاره‌ای اندیشید.

۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

عادت به «فینگیلیش‌نویسی» شما را در فارسی‌نویسی ضعیف خواهد کرد

دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰

Salam...

فینگیلیش از وقتی بسیار رایج شد که اینترنت در ایران ظهور کرد و بسیاری از کاربران اینترنت به اتاق‌های گفتگو (chat) گرایش پیدا کردند. با آمدن موبایل به جامعه ایران و رواج پیامک‌بازی و فرستادن پیامک به این طرف و آن طرف، این مسئله گسترش بیشتری پیدا کرد. البته نوشتن فارسی با الفبای لاتین (بیشتر الفبای انگلیسی) از قبل هم وجود داشت، اما نه به این گستردگی فعلی. مثلاً یک نمونه بسیار ساده آن همین نوشته‌هایی هستند که پشت اتوبوس‌ها، کامیون‌ها، وانت‌ها و ... دیده می‌شوند. فینگیلیش استاندارد خاصی ندارد و هر کسی واژگان را به هر فرمی که فکر می‌کند درست است می‌نویسد.

فینگیلیش به خودی خود بد نیست. به خصوص وقتی که شما ابزار لازم یعنی فونت (قلم) فارسی را ندارید. خط و الفبا ابزاری برای بیان و انتقال زبان به صورت نوشتاری است. در نتیجه از فینگیلیش هم می‌توان در جایی که امکان فارسی‌نویسی وجود ندارد، به عنوان ابزاری برای ارتباط استفاده کرد.

اما مشکل وقتی پیش می‌آید که شما به این کار عادت کنید و مرتب آن را تکرار کنید. حتی در شرایطی که ابزار لازم را برای فارسی‌نویسی در اختیار دارید. ممکن است به مرور زمان املای شما ضعیف شود و در نوشتن با خط فارسی به مشکل بخورید. یا حتی تایپ کردن به فینگیلیش برایتان از تایپ کردن به فارسی ساده‌تر شود! حالا درست است که این مشکل در افراد بزرگسال پیش نمی‌آید و شاید کمتر باشد. اما با توجه به اینکه ابزارهای روز در اختیار کودکان و نوجوانان است، اگر این گروه سنی مرتب این کار را تکرار کنند، قطعاً تأثیرات منفی خواهد داشت. چون در سن آموزش و یادگیری هستند.

اصولاً وقتی ابزارهای رایگانی چون «بهنویس» و امکانات گوگل برای تبدیل فینگیلیش به فارسی وجود دارند، چرا از آن‌ها استفاده نکنیم تا به فارسی‌نویسی با خط فارسی عادت کنیم؟!

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

شاه عباس و شاعران

یکشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۰

یکی از شاعران هم عصر شاه عباس به نام ملاشأنی شعری زیبا سرود و شاه را بسیار خوش آمد. دستور داد شاعر را در یک کفه ترازو قرار دادند و کفه دیگر را هم وزن شاعر پر از زر کردند.
شاعر دیگری به نام عجزی از این واقعه بسیار ناراحت شد. روزی شاه را در محوطه طویله اسبان ملاقات کرد و از التفات شاه نسبت به ملاشأنی گلایه کرد و گستاخانه گفت: چرا این گونه التفات شامل حال او نمی‌شود؟!
شاه عباس گفت: آن زمان که به شأنی هدیه دادم، در خزانه بودم. لاجرم او را با زر کشیدم. اکنون در طویله هستم، اگر صلاح می‌دانی شما را به سرگین بکشم!
حاضران خندیدند و عجزی منفعل شد.

منبع:
برگرفته از: تحقیقات ادبی، کیوان سمیعی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

نکته‌ای از بزرگمهر: مزد و دانش


شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۰

زنی به نزد بزرگمهر آمد و مشکلی از او باز پرسید. بزرگمهر گفت: پاسخت ندانم.
زن گفت: از پادشاه چندان می‌ستانی، آنگاه پاسخ مشکل من ندانی؟
بزرگمهر گفت: ای فلان! پادشاه بر آنچه دانم مرا مزد می‌دهد، اگر بدان چه ندانم مرا مزد می‌داد، خزانه او مرا بس نبود.

منبع:
برگرفته از قابوسنامه

ناصر حجازی فقط آبی نیست، ناصر حجازی سبز، سپید و سرخ است

شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۰

خبر به کما رفتن ناصر حجازی را که دیدم، دلم خیلی گرفت... گفتم نوشته‌ای هر چند کوتاه و مختصر درباره ایشان بنویسم تا یادی شود...

گفتنی‌ها درباره ناصر حجازی بسیار است و بارها درباره او نوشته شده است. چه آن زمانی که درون دروازه می‌ایستاد و چه در دوران مربیگری خود، همیشه حرفی برای گفتن داشت. ناصر حجازی از نسل طلایی فوتبال ایران است. نسلی که خاطرات خوشی را برای مردم ایران و فوتبال‌دوستان رقم زدند. نسلی که علاوه بر کیفیت و مهارت در بازی، برایشان چیزهای دیگری از جمله اخلاق و زندگی سالم هم مهم بوده است. افرادی مانند حجازی اسطوره‌های ورزش ایران هستند. ناصر حجازی دروازه‌بان برجسته تیم استقلال و تیم ملی بود. ولی مردم او را به عنوان یکی از بزرگترین سنگربانان تیم ملی ایران می‌شناسند. برای مردم رنگ لباس باشگاهی این افراد مهم نیست. بلکه خود این افراد مهم هستند. برای همین رنگ لباس باشگاه حجازی و حجازی‌ها سبز، سپید و سرخ است.

امیدوارم این ورزشکار مردمی سلامتی خود را هر چه زودتر بدست بیاورد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

داستان تلخ تیم پاس

جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰

روزگاری یک تیم به نام «پاس» در فوتبال ایران داشتیم. آن پاس آن روزها کجا و این پاس کجا...

لیگ دهم هم به پایان رسید. لیگی که نامش لیگ برتر و حرفه‌ای است. اما تنها در حد همان نام‌گذاری. تیم‌های استیل آذین، پیکان و پاس سقوط کردند تا بار دیگر شیوه‌های نادرست مدیریتی در ورزش و فوتبال ایران به چشم بیاید. اما در لیگ دهم نکته تلخ سقوط تیم باسابقه‌ای چون «پاس» بود. پاس که روزی یکی از قدرت‌هایی ایران و قهرمان آسیا بود، از روزی که به استان همدان و شهر همدان منتقل شد، دیگر آن شکوه، قدرت و صلابت گذشته خودش را نداشت. از یک تیمی که همیشه برای قهرمانی می‌جنگید، به تیمی تبدیل شد که یا در میانه‌های جدول بود و یا برای سقوط نکردن تلاش می‌کرد. اما امسال دیگر قرعه شانس با پاس یار نبود و این تیم سقوط کرد. این اتفاق تلخی برای این تیم پرافتخار و باسابقه و مردم همدان است. اما چیزی بود که پیش‌بینی شده بود. روزی که می‌گفتند: لطفاً به این تیم رحم کنید... انتقال آن به ضررش است... همدان می‌تواند با تلاش، کار و زحمت خودش یک نماینده در لیگ داشته باشد و ... اما کو گوش شنوا؟!

حالا هم به نظر می‌رسد که این پروسه تکرار اشتباه قرار نیست پایانی داشته باشد. پاس هم قربانی شد. شاید دیگر هیچ وقت فرصت بازگشت به لیگ برتر را نداشته باشد و به سرنوشت تیم‌هایی چون ابومسلم خراسان، استقلال اهواز و ... دچار شود.

زخم‌های بسیاری هست که نیازمند «مرهم» است


جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰

چرا باید به تماشای فیلم مرهم برویم؟... پاسخ ساده است: فیلمی است که واقعاً ارزش وقت گذاشتن و تماشا کردن در سینما را دارد. در روزگاری که فیلم‌های سخیف، زرد و بی‌مایه در سینمای ایران به حد اشباع رسیده‌اند، ساخت فیلم‌هایی مانند جدایی نادر از سیمین، مرهم و ... رخدادهایی محسوب می‌شوند که اهالی فرهنگ و تماشاگران سینما باید این فرصت‌ها را غنیمت بشمارند.

عنوانی که برای این نوشته انتخاب کرده‌ام از پوستر خود فیلم مرهم برگرفته شده است. آخرین ساخته علیرضا داودنژاد بازگشت به سینمای اجتماعی است. فیلمی که درد جامعه امروز ما است و به همراه پرداختن به معضل اعتیاد، روابط بین نسل‌ها را نیز بیان می‌کند. فیلم به گونه‌ای است که شاید بخش‌های آغازین آن خسته‌کننده باشد. اما فیلمنامه و کارگردانی خوب، یازی تحسین برانگیز بازیگران و فیلمبرداری مناسب این مسئله را رفع می‌کند. بعد از گذشت بخش‌های آغازین فیلم، کم‌کم فیلم تماشاگر را با خود همراه می‌کند و کاری می‌کند که تماشاگر تا پایان نمایش همراه فیلم باقی بماند.

بر عکس بسیاری از فیلم‌های امروز سینمای ایران که نه قصه دارند و نه خط داستانی. مرهم از بن مایه قوی نوشتاری برخوردار است. یعنی اینکه همه چیز در فیلم حساب‌شده به پیش می‌رود و بعد از پایان فیلم، داستان آن به خوبی برای تماشاگر روایت شده است.

فیلم متأسفانه در جشنواره فجر با بی‌مهری و بی‌سلیقگی روبه‌رو شد. اما استقبال تماشاگران چه در آن زمان و چه در حال حاضر که زمان اکران و نمایش فیلم است، به خوبی نشان داد که مرهم مورد پسند تماشاگران قرار گرفته است.

بازی‌های خوب خانم طناز طباطبایی، آقای رضا داودنژاد (که بعد از مدت‌ها او را در یک نقش جدی می‌بینیم) و خانم احترام حبیبیان بسیار به دل می‌نشیند. اما بازی خانم کبری حسن‌زاده - که اولین تجربه بازیگری اوست - واقعاً درخشان است. اگر بگوییم که محور فیلم بازی و شخصیت خانم حسن‌زاده است، بیراه نگفته‌ایم. باید به علیرضا داودنژاد بابت انتخاب خوب بازیگران تبریک گفت.

در پایان باید بگویم که از دیدن فیلم مرهم پشیمان نخواهید شد، چون وقت خود را بیهوده تلف نکرده‌اید.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

فرزندان ایران، بیایید همه دست در دست هم از رنگین‌کمان زیبایمان نگهداری کنیم

پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰

نام این رنگین‌کمان زیبا «ایران» است... رنگ‌های آن هم مردم ایران هستند... رنگ‌هایی که هر کدام یک بخش از ایران را رنگ‌آمیزی کرده‌اند... آن هم چه زیبا و هنرمندانه... این تنوع قومی و فرهنگی است که ایران را رنگارنگ ساخته است... هر رنگ از این رنگ‌ها زیبایی خاص خودش را دارد... همه این رنگ‌های زیبا با هم می‌شوند ایران... رنگ‌ها در کنار هم و با هم می‌شوند رنگین‌کمان... چه روز تلخی خواهد بود آن روزی که صبح از خواب بیدار شویم و ببینیم یکی از این رنگ‌های زیبا دیگر در جمع ما نیست... آن هنگام افسوس خواهیم خورد که چرا آن رنگ را هر روز می‌دیدیم و بی‌توجه از کنارش رد می‌شدیم، اما حالا که نیست، نبودش در این فرش زیبا یا همان رنگین‌کمان به چشم می‌آید... این میراث نیاکان ما است... این میراث ایرانیان است... این میراث بشری و جهانی است... اگر قدر آن را دانستیم، به رشد و پیشرفت کشور عزیزمان ایران کمک کرده‌ایم؛ اما اگر آن را رها کنیم، روزهای حسرت و اندوه در انتظارمان خواهد بود... هر کاری که می‌توان انجام داد، باید انجام داد... حفظ این فرهنگ‌ها نیاز به کمک و همکاری همه دارد... و چه ابزاری بهتر از اینترنت، وب و وبلاگ‌نویسی؟... امید است دوستانی که توانایی انجام این کار را دارند، کار را آغاز کنند و دیگران هم هر یک به نوبه خویش یاری کنند... پاینده باد ایران ما.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

ویکی‌پدیای فارسی سرمایه ما ایرانیان است، قدر آن را بدانیم


چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

ویکی‌پدیا یک فرصت برای کاربران ایرانی است (به خصوص برای دانشگاهیان و اهالی دنیای علم و دانش)...

ویکی‌پدیا به عنوان یک دانشنامه رشد چشمگیری را از زمان تولد خود تا به امروز داشته است. دلیل آن هم سیستمی است که این دانشنامه برای خود انتخاب کرده است. یعنی اینکه همه می‌توانند از سراسر جهان در نوشتن مقاله‌ها، رشد و توسعه آن همکاری کنند. البته باید در نظر داشت که این آزاد بودن به مفهوم بی‌قانونی و بی‌حساب و کتاب بودن ویکی‌پدیا نیست. اتفاقاً آنجا سیستم مدیریتی و قوانینی دارد که تا به امروز به آن کمک کرده است و تعداد بسیار زیادی کاربر در آنجا در سطوح مختلف کاری مشغول فعالیت هستند. مطمئن باشید که اگر ویکی‌پدیا ساختار درستی نداشت، به یک پروژه شکست‌خورده تبدیل می‌شود و امروز این قدر معروف و شناخته‌شده نبود.

بیشترین رشد را ویکی‌پدیای انگلیسی داشته است. دلیل آن هم جهانی بودن این نسخه ویکی‌پدیا است. چون انگلیسی زبان بین‌المللی و زبان دنیای دانش و فناوری است. برای همین در ویکی‌پدیای انگلیسی از همه جای دنیا حضور دارند. به عبارت بهتر می‌توان آن را مجموعه‌ای از دانسته‌های کاربرانی از سراسر جهان دانست.

اما نسخه فارسی آن هم واقعاً رشد و پیشرفت خوبی داشته است و به جایگاه در خور توجهی در میان دیگر نسخه‌های ویکی‌پدیا رسیده است. ولی هنوز جای کار بسیار دارد. یعنی اینکه نیاز به کاربرانی دارد که بیایند و در آن محیط کار و فعالیت داشته باشند. نیازی هم نیست که همه مقاله بنویسند. بلکه کمک در نوشتن مقاله‌ها، ویرایش و تصحیح نوشته‌ها از لحاظ نگارشی و املایی هم کار بزرگی است.

علاوه بر آن کاربران ایرانی که از گروه‌های قومی غیرفارسی‌زبان هستند، می‌توانند به رشد و گسترش ویکی‌پدیاهای دیگر هم کنند. مثلاً ویکی‌پدیای کردی، ویکی‌پدیای ترکی آذربایجانی و ... حتی افرادی که تسلط خوب و کافی بر زبان‌های دیگر از جمله انگلیسی دارند، می‌توانند در آن محیط‌ها هم کار کنند که لذت خاص خودش را دارد.

امیدوارم که با گرایش بیشتر به فعالیت در ویکی‌پدیا، به رشد کیفی این دانشنامه بشری کمک شود و جایگاه آن هر روز بهتر از گذشته شود.

تن بود چون غلاف و جان شمشیر ** کار شمشیر می‌کند نه غلاف

چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

اسکندر مقدونی در اوان جهانگیری به حیله تمام حصاری را بگشاد و به ویران کردن آن فرمان داد. گفتند: در آنجا حکیمی است دانا و بر حل مشکلات حکمت توانا. او را طلب کرد. چون بیامد، مردی دید ژولیده و آشفته. گفت: این چه صورت مهیب و شکل غریب است؟

حکیم از آن سخن برآشفت و خندان در آن آشفتگی گفت:
طعنه بر من مزن به صورت زشت ** ای تهی از فضیلت و انصاف
تن بود چون غلاف و جان شمشیر ** کار شمشیر می‌کند نه غلاف

منبع:
برگرفته از بهارستان جامی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

ویراسباز: ابزاری رایگان برای حل مشکلات فارسی‌نویسی در وب و نرم‌افزارهای کامپیوتری


سه‌شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰

اگر دسترسی به فونت فارسی ندارید و از فونت عربی و فونت‌های غیراستاندارد استفاده می‌کنید. اگر اعدادی که می‌نویسید به صورت انگلیسی (لاتین) و یا عربی نمایش داده می‌شوند و دوست دارید اعداد فارسی‌سازی شوند. اگر برای نوشتن و تایپ نیم‌فاصله (فاصله مجازی و یا فاصله صفر) دچار مشکل هستید، یعنی واژگانی چون «می‌توانم» را به شکل نادرست «می توانم» می‌نویسید. اگر می‌خواهید نوشته شما از لحاظ نشانه‌های نگارشی (نقطه، نشانه پرسش، نشانه تعجب و ...) بررسی شود و فاصله‌گذاری درست بین این نشانه‌ها و جملات رعایت شود. چاره کار شما استفاده از ویراستار آنلاین «ویراسباز» است. ویراسباز حکم یک ویرایشگر نگارشی را برای نوشته شما دارد. بعضی از ویژگی‌ها و توانایی‌های نسخه کنونی ویراسباز (به نقل از خود وب‌سایت ویراسباز):

- ویرایش از نظر اصول فاصله و نیم‌فاصله‌گذاری تایپ فارسی
- فارسی‌سازی عددهای عربی و انگلیسی
- فارسی‌سازی نویسه‌های عربی
- فارسی‌سازی نشانه‌های نگارشی (مانند علامت سوال، علامت نقل‌قول و…)
- ویرایش نشانه‌‌گذاری‌ها (مانند علامت نقطه، ویرگول، علامت سوال، علامت نقل‌قول، پرانتز و…)
- ویرایش نیم‌فاصله‌گذاری برخی از پیشوندها و پسوندهای رایج
- حذف فاصله‌های اضافی متن

توضیحاتی درباره امکانات ویراسباز:
- رعایت نیم‌فاصله در بعضی از واژگان و اصطلاحات مانند این مورد است: «می‌روم» به جای «می روم».
- فارسی‌سازی اعداد انگلیسی به فارسی، مانند: «۴۵۶» به جای «456»
- فارسی‌سازی اعداد عربی به فارسی. شاید بعضی‌ها فکر کنند که هیچ تفاوتی بین این دو وجود ندارد. ولی باید گفت که این دو با هم تفاوت دارند چه در شکل نمایشی و چه در کد یونیکد خود. یک نمونه:
«۴۵۶» به جای «٤٥٦». اولی اعداد فارسی هستند و دومی اعداد عربی. تفاوت این دو به خوبی قابل مشاهده است.

امیدوارم که ویراسباز بتواند به شما در فارسی‌نویسی در محیط وب و نرم‌افزارهای کامپیوتری کمک کند. چون امکاناتش به عنوان یک ویراستار و یا ویرایشگر آنلاین و تحت وب خوب است و نیازهای بسیاری را پوشش می‌دهد.

پیوندها:
ویراسباز
نمونه‌ها
ی ویرایش‌شده با ویراسباز