چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰
متأسفانه در کشور ما بسیاری از کارها بدون انجامدادن کار کارشناسی درست انجام میشوند. به خصوص در سیستم آموزشی این معضل بیشتر به چشم میآید. طرحی به ذهن مسئولان میرسد، خوششان میآید و چند سال آن را اجرا میکنند. بعد از چند سال که اثرات نامطلوب این برنامهها مشخص شد، دوباره یا به برنامه قبلی برمیگردند و یا طرح دیگری را آزمایش میکنند! همچنین هر مدیر جدیدی که بر سر کار میآید، هوس میکند که ایدههای شخصی خودش را اجرا کند و اصلاً کاری به تبعات آن ندارد. دانشآموزان و دانشجویان هم کسانی هستند که باید این برنامهها و طرحها رویشان آزمایش شود. طرحهایی چون بومیسازی دانشگاهها، سهمیهبندی جنسیتی، افزایش بیحساب و کتاب پذیرش دانشجو در مقاطع مختلف و ... در آموزش عالی از این موارد هستند. آموزش و پرورش هم که دیگر به اندازه کافی شناخته شده است و طرحهای گوناگون آن را همه میدانند. بلای جان معلم، دانش آموز و آموزش!
مورد جدیدی که به تازگی ارائه شده و از قرار معلوم اجرای آن هم جدی است، طرح تفکیک جنسیتی دانشجویان است. این طرح بدترین ضربهها را به کیفیت و سطح علمی دانشگاهها و دانشجویان وارد خواهد ساخت. کاملاً مشخص است که هیچ برنامه درستی پشت این کار نیست و به احتمال زیاد مسئولان مرتبط با آموزش عالی میخواهند همان روش قدیمی سعی و خطا را به کار ببرند. دانشگاه یک محیط علمی و اخلاقی است. اهداف و کارکرد دانشگاه مشخص است. مکان تفریح و سرگرمی نیست که قرار باشد مثلاً تحت نام راحتی این گروه یا آن گروه چنین طرحهایی را برای آن در نظر بگیرند. اتوبوس هم نیست که بخواهند آن را به دو نیم کرده و یک بخش آن را مردانه و یک بخش آن را زنانه در نظر بگیرند.
اینکه به دلیل پذیرش بیرویه دانشجو، دانشگاهها در حال حاضر بیشتر شبیه مدارس بزرگسالان هستند و کیفیت آموزشی در حال قربانیشدن است، بحث جدایی دارد. اما شاید همین افزایش بیحساب و کتاب مسئولان را به فکر پیادهسازی و اجرای چنین طرحی انداخته است. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از دانشجویان فقط برای اتلاف وقت، تفریح و سرگرمی برای چند سال وارد دانشگاهها میشوند. این معضل در حال حاضر در همه دانشگاهها دیده میشود. از دانشگاههای دولتی و سراسری گرفته تا آزاد، غیرانتفاعی و پیام نور. خوب ورود چنین گروهی به دانشگاهها علاوه بر هزینهبر بودن تبعات دیگری هم دارد. مثلاً افزایش بیاخلاقی و نزول فرهنگ دانشجویی. اما برای برخورد با این پدیده دانشگاهها و مسئولان آموزش عالی باید به فکر کار فرهنگی و کار پایهای در تمام سطوح دانشگاهی باشند و نه جداسازی دانشجویان. قرار نیست که تر و خشک با هم بسوزند و کیفیت آموزش عالی فدای طرحهای یک شبه شود. بهترین کار برپایی کلاسهای آموزشی است. آموزش فرهنگ دانشجویی و پژوهشگری.
بزرگترین زیان این طرح محرومشدن دانشجویان از دانستههای یکدیگر و عدم رشد خلاقیت و کارهای دانشجویی خواهد بود. یکی از مزایای حضور همزمان دختران و پسران در کلاسهای درس این است که سطح آموزشی هر دو گروه یکسان است و هر دو به یک اندازه بهره گرفته و کار خود دانشجو است که نتیجه نهایی را مشخص میکند. اما فرض کنید که این دو گروه از هم جدا شوند و تحت شرایط متفاوت با هم آموزش داده شوند. نتیجه کار مشخص است. در پایان دوران تحصیل شاهد یک خروجی نامناسب از این سیستم خواهیم بود. به خصوص در زمینه درسهای آزمایشگاهی، عملی، پروژه، پژوهشی و تحقیقاتی این ضعف و عدم تناسب بیشتر به چشم خواهد آمد. فرض کنید که یک دانشجوی پسر در کار عملی بسیار قوی است و یک دانشجوی دختر در زمینه تئوری بهتر عمل میکند. این دو نفر با هم میتوانند یک گروه خوب تشکیل بدهند و کارهای دانشگاهی انجام دهند که نتایج مفیدی در پی داشته باشد. اما با جداسازی این دو از هم ممکن است هر دو به دو دانشجویی تبدیل شوند که بعد از پایان دوره تحصیل به نتیجه خاصی نرسیده باشند.
جدای از بحث آموزشی، کلاسهای مختلط آمادهسازی جوانان برای زندگی آینده، کار و ورود به اجتماع است. اگر دانشجویان با هم باشند، به شناخت درست و بهتری از روحیات و خلق و خوی جنس مخالف میرسند. بسیاری از ازدواجهای دانشجویی موفق حاصل همین با هم بودنها است. در ضمن نگاه اکثر دانشجویان به هم در حد یک همکلاسی و همورودی است و آن چیزی که مشخص است اکثر دانشجویان با همجنسان خود بیشتر ارتباط دارند تا با یک همکلاسی از جنس مخالف. ارتباط این دو گروه هم بیشتر در حد همان کارهای دانشگاهی است و بس. افرادی هم که به دنبال روابط عاطفی هستند (مثلاً برنامهریزی برای ازدواج) این کارها را به صورت اخلاقی و اصولی پیگیری میکنند. چون هدف مشخص است و شخصیت این افراد در محیط دانشگاه رشد کرده است. این کلاسها تجربههایی برای زندگی در جامعه هستند.
به هر حال در پایان باید بگویم که این طرح هم از دیدگاه آموزشی، هم از دیدگاه اجتماعی و هم از دیدگاه فرهنگی آسیبهای گوناگونی را بر دانشجویان و دانشگاهها وارد خواهد ساخت. حتی ممکن است نتیجه معکوس دهد. امیدوارم که دید مسئولان به دانشگاه و دانشجو دید دانشگاهی و علمی باشد و لاغیر.
متأسفانه در کشور ما بسیاری از کارها بدون انجامدادن کار کارشناسی درست انجام میشوند. به خصوص در سیستم آموزشی این معضل بیشتر به چشم میآید. طرحی به ذهن مسئولان میرسد، خوششان میآید و چند سال آن را اجرا میکنند. بعد از چند سال که اثرات نامطلوب این برنامهها مشخص شد، دوباره یا به برنامه قبلی برمیگردند و یا طرح دیگری را آزمایش میکنند! همچنین هر مدیر جدیدی که بر سر کار میآید، هوس میکند که ایدههای شخصی خودش را اجرا کند و اصلاً کاری به تبعات آن ندارد. دانشآموزان و دانشجویان هم کسانی هستند که باید این برنامهها و طرحها رویشان آزمایش شود. طرحهایی چون بومیسازی دانشگاهها، سهمیهبندی جنسیتی، افزایش بیحساب و کتاب پذیرش دانشجو در مقاطع مختلف و ... در آموزش عالی از این موارد هستند. آموزش و پرورش هم که دیگر به اندازه کافی شناخته شده است و طرحهای گوناگون آن را همه میدانند. بلای جان معلم، دانش آموز و آموزش!
مورد جدیدی که به تازگی ارائه شده و از قرار معلوم اجرای آن هم جدی است، طرح تفکیک جنسیتی دانشجویان است. این طرح بدترین ضربهها را به کیفیت و سطح علمی دانشگاهها و دانشجویان وارد خواهد ساخت. کاملاً مشخص است که هیچ برنامه درستی پشت این کار نیست و به احتمال زیاد مسئولان مرتبط با آموزش عالی میخواهند همان روش قدیمی سعی و خطا را به کار ببرند. دانشگاه یک محیط علمی و اخلاقی است. اهداف و کارکرد دانشگاه مشخص است. مکان تفریح و سرگرمی نیست که قرار باشد مثلاً تحت نام راحتی این گروه یا آن گروه چنین طرحهایی را برای آن در نظر بگیرند. اتوبوس هم نیست که بخواهند آن را به دو نیم کرده و یک بخش آن را مردانه و یک بخش آن را زنانه در نظر بگیرند.
اینکه به دلیل پذیرش بیرویه دانشجو، دانشگاهها در حال حاضر بیشتر شبیه مدارس بزرگسالان هستند و کیفیت آموزشی در حال قربانیشدن است، بحث جدایی دارد. اما شاید همین افزایش بیحساب و کتاب مسئولان را به فکر پیادهسازی و اجرای چنین طرحی انداخته است. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از دانشجویان فقط برای اتلاف وقت، تفریح و سرگرمی برای چند سال وارد دانشگاهها میشوند. این معضل در حال حاضر در همه دانشگاهها دیده میشود. از دانشگاههای دولتی و سراسری گرفته تا آزاد، غیرانتفاعی و پیام نور. خوب ورود چنین گروهی به دانشگاهها علاوه بر هزینهبر بودن تبعات دیگری هم دارد. مثلاً افزایش بیاخلاقی و نزول فرهنگ دانشجویی. اما برای برخورد با این پدیده دانشگاهها و مسئولان آموزش عالی باید به فکر کار فرهنگی و کار پایهای در تمام سطوح دانشگاهی باشند و نه جداسازی دانشجویان. قرار نیست که تر و خشک با هم بسوزند و کیفیت آموزش عالی فدای طرحهای یک شبه شود. بهترین کار برپایی کلاسهای آموزشی است. آموزش فرهنگ دانشجویی و پژوهشگری.
بزرگترین زیان این طرح محرومشدن دانشجویان از دانستههای یکدیگر و عدم رشد خلاقیت و کارهای دانشجویی خواهد بود. یکی از مزایای حضور همزمان دختران و پسران در کلاسهای درس این است که سطح آموزشی هر دو گروه یکسان است و هر دو به یک اندازه بهره گرفته و کار خود دانشجو است که نتیجه نهایی را مشخص میکند. اما فرض کنید که این دو گروه از هم جدا شوند و تحت شرایط متفاوت با هم آموزش داده شوند. نتیجه کار مشخص است. در پایان دوران تحصیل شاهد یک خروجی نامناسب از این سیستم خواهیم بود. به خصوص در زمینه درسهای آزمایشگاهی، عملی، پروژه، پژوهشی و تحقیقاتی این ضعف و عدم تناسب بیشتر به چشم خواهد آمد. فرض کنید که یک دانشجوی پسر در کار عملی بسیار قوی است و یک دانشجوی دختر در زمینه تئوری بهتر عمل میکند. این دو نفر با هم میتوانند یک گروه خوب تشکیل بدهند و کارهای دانشگاهی انجام دهند که نتایج مفیدی در پی داشته باشد. اما با جداسازی این دو از هم ممکن است هر دو به دو دانشجویی تبدیل شوند که بعد از پایان دوره تحصیل به نتیجه خاصی نرسیده باشند.
جدای از بحث آموزشی، کلاسهای مختلط آمادهسازی جوانان برای زندگی آینده، کار و ورود به اجتماع است. اگر دانشجویان با هم باشند، به شناخت درست و بهتری از روحیات و خلق و خوی جنس مخالف میرسند. بسیاری از ازدواجهای دانشجویی موفق حاصل همین با هم بودنها است. در ضمن نگاه اکثر دانشجویان به هم در حد یک همکلاسی و همورودی است و آن چیزی که مشخص است اکثر دانشجویان با همجنسان خود بیشتر ارتباط دارند تا با یک همکلاسی از جنس مخالف. ارتباط این دو گروه هم بیشتر در حد همان کارهای دانشگاهی است و بس. افرادی هم که به دنبال روابط عاطفی هستند (مثلاً برنامهریزی برای ازدواج) این کارها را به صورت اخلاقی و اصولی پیگیری میکنند. چون هدف مشخص است و شخصیت این افراد در محیط دانشگاه رشد کرده است. این کلاسها تجربههایی برای زندگی در جامعه هستند.
به هر حال در پایان باید بگویم که این طرح هم از دیدگاه آموزشی، هم از دیدگاه اجتماعی و هم از دیدگاه فرهنگی آسیبهای گوناگونی را بر دانشجویان و دانشگاهها وارد خواهد ساخت. حتی ممکن است نتیجه معکوس دهد. امیدوارم که دید مسئولان به دانشگاه و دانشجو دید دانشگاهی و علمی باشد و لاغیر.
0 نظرات:
ارسال یک نظر