۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

کلیات عبید زاکانی: گریز

چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۰

روباه را پرسیدند که در گریز از سگ چند حیلت دانی؟
گفت: از صد افزون و نیکوتر از همه آن که من و او یکدیگر را نبینیم.

منبع:
برگرفته از کلیات عبید زاکانی

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

سه انتخاب خوب برای شما: گوگل کروم، آیرن و دراگون


یکشنبه ۵ تیر ۱۳۹۰

ورود کروم (Google Chrome) به دنیای مرورگرهای وب یک انقلاب بود. سرعت رشد و توسعه کروم به اندازه‌ای خوب و سریع بوده است که دیگر مرورگرها را هم به تکاپو و تلاش بیشتر برای رقابت وادار ساخته است. کروم ویژگی‌های بسیاری دارد اما ویژگی شاخص و برتر کروم سرعت بالای آن در وبگردی، مرور و بازکردن صفحات وب است. سرعت ویژگی است که بسیار مورد نیاز کاربران است. به خصوص کاربران ایرانی که این یکی از دغدغه‌های اصلی ایشان در استفاده از اینترنت است. پس می‌تواند انتخاب خوبی برای ما ایرانیان باشد. کروم دو برادر شناخته‌شده دیگر هم دارد که عبارتند از آیرن (SRWare Iron) و دراگون محصول شرکت کومودو (Comodo Dragon). این سه مروگر همه براساس مرورگر متن‌باز کرومیوم (Chromium) هستند. هر کدام از این سه مرورگر در عین حالی که بسیار به هم شبیه هستند، اما هر کدام ویژگی‌های خاص خودشان را دارند که می‌تواند معیار انتخاب شما باشند. به عبارتی ساده‌تر آیرن و دراگون نسخه‌هایی از کروم هستند که براساس نیازهای متفاوت کاربران طراحی شده‌اند.

آیرن نسخه‌ای از کروم است که بعضی از ویژگی‌های غیرضروری کروم را حذف کرده است و خودش هم دارای یک Adblocker داخلی است که مانع از نمایش پنجره‌ها و بنرهای تبلیغات اینترنتی (Ad) می‌شود.

دراگون کار شرکت کومودو است که در زمینه ساخت نرم‌افزارهای امنیتی از جمله ویروس‌کش و فایروال فعالیت می‌کند. با این توضیح دیگر باید حدس زده باشید که دراگون چه ویژگی خاصی دارد. دراگون نسخه‌ای از کروم با قابلیت‌های امنیتی بهبودیافته و قوی است (Improved security and privacy features). دراگون برای کسانی توصیه می‌شود که برایشان داشتن امنیت بیشتر در فضای وب مهم بوده و یک اولویت اساسی محسوب می‌شود.

کدام یک از این سه برادر را انتخاب کنم؟
پیشنهاد من به شما این است:
گوگل کروم، دراگون و بعد آیرن.
آیرن و دراگون با تمام ویژگی‌های خوبی که دارند، هنوز در پشتیبانی از Add-onها یا همان Extensionها ضعف دارند و شاید نتوانند نیازهای شما را مانند خود کروم برآورده سازند. اولویت اول در انتخاب با کروم است و اگر کروم را دوست نداشتید، ابتدا به سراغ دراگون بروید و بعد از آن آیرن انتخاب بعدی باشد. هرچند که اگر از کروم خوشتان نیاید، بعید است که آیرن و دراگون را هم دوست داشته باشید. البته امتحان هر سه هیچ ضرری ندارد و شاید یکی مورد پسندتان قرار بگیرد.

پیوندهای سودمند و مفید:
- وب‌سایت رسمی گوگل کروم
- دانلود نسخه کامل گوگل کروم که برای نصب نیازی به اتصال اینترنت ندارد (Offline Installer)
- وب‌سایت رسمی مرورگر آیرن
- اطلاعات بیشتر درباره ویژگی‌های آیرن
- وب‌سایت رسمی مرورگر دراگون
- اطلاعات بیشتر درباره ویژگی‌های دراگون
- پروژه کرومیوم
- اطلاعات بیشتر درباره کرومیوم

۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

حکایتی از بهارستان جامی: دیوانگان و عاقلان شهر

جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰

روزی گروهی دور بهلول را گرفتند و با تمسخر به او گفتند: بهلول! دیوانگان بصره را بشمار!
بهلول پاسخ داد: از حد شمار بیرون است، اگر می‌خواهید عاقلان را بشمارم که تعداد آن‌ها اندکی بیش نیست.

منبع:
برگرفته از بهارستان جامی

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

حذف تیم ملی امید ایران تلخ است، ولی دور از انتظار نبود

پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰

یک بار دیگر ضعف مدیریتی در ورزش ایران و به خصوص فوتبال با شکست و حذف تلخ تیم ملی امید از بازی‌های مقدماتی المپیک لندن نشان داده شد. از تیمی که بازی تدارکاتی درست و حسابی نداشته باشد و سرنوشت آن به تقدیر و اما و اگر سپرده شده باشد، نباید هیچ انتظار خاصی داشت. مقصر نه منصوریان، نه کادر فنی و نه بازیکنان هستند. مقصر آن کسانی هستند که این تیم را به حال خود رها کردند و انتظار معجزه و شق القمر داشتند! طبق معمول هم دل خوش‌کردن به یک برد ضعیف در خانه‌ی حریف کار دست تیم داد. مشخص بود که عراق برای جبران نتیجه می‌آید و چیزی برای از دست‌دادن ندارد. حتی فرض کنیم که ایران عراق را شکست می‌داد، آیا در مرحله بعد توان رقابت با تیم‌های قدرتمند آسیایی را داشت؟ حذف این تیم از مدت‌ها قبل پیش‌بینی می‌شد، چون حال و روز تیم به گونه‌ای نبود که توان رقابت داشته باشد. از دست کادر فنی و سرمربی هم کاری برنمی‌آمد، چون نه تیم را در زمان مناسبی تحویل گرفته بودند و نه توانسته بودند بازی‌های تدارکاتی و آماده‌سازی خوبی داشته باشند. از قرار معلوم با این فدراسیون فوتبال و رئیس فعلی آن، سریال شکست و ناکامی تیم‌های ایرانی ادامه خواهد داشت. ای کاش حداقل تماشاگران از این تیم حمایت می‌کردند، اما افسوس که دیگر کار از کار گذشته است.

۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه

جداسازی دختران و پسران؛ دانشگاه اتوبوس نیست!


چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰

متأسفانه در کشور ما بسیاری از کارها بدون انجام‌دادن کار کارشناسی درست انجام می‌شوند. به خصوص در سیستم آموزشی این معضل بیشتر به چشم می‌آید. طرحی به ذهن مسئولان می‌رسد، خوششان می‌آید و چند سال آن را اجرا می‌کنند. بعد از چند سال که اثرات نامطلوب این برنامه‌ها مشخص شد، دوباره یا به برنامه قبلی برمی‌گردند و یا طرح دیگری را آزمایش می‌کنند! همچنین هر مدیر جدیدی که بر سر کار می‌آید، هوس می‌کند که ایده‌های شخصی خودش را اجرا کند و اصلاً کاری به تبعات آن ندارد. دانش‌آموزان و دانشجویان هم کسانی هستند که باید این برنامه‌ها و طرح‌ها رویشان آزمایش شود. طرح‌هایی چون بومی‌سازی دانشگاه‌ها، سهمیه‌بندی جنسیتی، افزایش بی‌حساب و کتاب پذیرش دانشجو در مقاطع مختلف و ... در آموزش عالی از این موارد هستند. آموزش و پرورش هم که دیگر به اندازه کافی شناخته شده است و طرح‌های گوناگون آن را همه می‌دانند. بلای جان معلم، دانش آموز و آموزش!

مورد جدیدی که به تازگی ارائه شده و از قرار معلوم اجرای آن هم جدی است، طرح تفکیک جنسیتی دانشجویان است. این طرح بدترین ضربه‌ها را به کیفیت و سطح علمی دانشگاه‌ها و دانشجویان وارد خواهد ساخت. کاملاً مشخص است که هیچ برنامه درستی پشت این کار نیست و به احتمال زیاد مسئولان مرتبط با آموزش عالی می‌خواهند همان روش قدیمی سعی و خطا را به کار ببرند. دانشگاه یک محیط علمی و اخلاقی است. اهداف و کارکرد دانشگاه مشخص است. مکان تفریح و سرگرمی نیست که قرار باشد مثلاً تحت نام راحتی این گروه یا آن گروه چنین طرح‌هایی را برای آن در نظر بگیرند. اتوبوس هم نیست که بخواهند آن را به دو نیم کرده و یک بخش آن را مردانه و یک بخش آن را زنانه در نظر بگیرند.

اینکه به دلیل پذیرش بی‌رویه دانشجو، دانشگاه‌ها در حال حاضر بیشتر شبیه مدارس بزرگسالان هستند و کیفیت آموزشی در حال قربانی‌شدن است، بحث جدایی دارد. اما شاید همین افزایش بی‌حساب و کتاب مسئولان را به فکر پیاده‌سازی و اجرای چنین طرحی انداخته است. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از دانشجویان فقط برای اتلاف وقت، تفریح و سرگرمی برای چند سال وارد دانشگاه‌ها می‌شوند. این معضل در حال حاضر در همه دانشگاه‌ها دیده می‌شود. از دانشگاه‌های دولتی و سراسری گرفته تا آزاد، غیرانتفاعی و پیام نور. خوب ورود چنین گروهی به دانشگاه‌ها علاوه بر هزینه‌بر بودن تبعات دیگری هم دارد. مثلاً افزایش بی‌اخلاقی و نزول فرهنگ دانشجویی. اما برای برخورد با این پدیده دانشگاه‌ها و مسئولان آموزش عالی باید به فکر کار فرهنگی و کار پایه‌ای در تمام سطوح دانشگاهی باشند و نه جداسازی دانشجویان. قرار نیست که تر و خشک با هم بسوزند و کیفیت آموزش عالی فدای طرح‌های یک شبه شود. بهترین کار برپایی کلاس‌های آموزشی است. آموزش فرهنگ دانشجویی و پژوهشگری.

بزرگترین زیان این طرح محروم‌شدن دانشجویان از دانسته‌های یکدیگر و عدم رشد خلاقیت و کارهای دانشجویی خواهد بود. یکی از مزایای حضور همزمان دختران و پسران در کلاس‌های درس این است که سطح آموزشی هر دو گروه یکسان است و هر دو به یک اندازه بهره گرفته و کار خود دانشجو است که نتیجه نهایی را مشخص می‌کند. اما فرض کنید که این دو گروه از هم جدا شوند و تحت شرایط متفاوت با هم آموزش داده شوند. نتیجه کار مشخص است. در پایان دوران تحصیل شاهد یک خروجی نامناسب از این سیستم خواهیم بود. به خصوص در زمینه درس‌های آزمایشگاهی، عملی، پروژه، پژوهشی و تحقیقاتی این ضعف و عدم تناسب بیشتر به چشم خواهد آمد. فرض کنید که یک دانشجوی پسر در کار عملی بسیار قوی است و یک دانشجوی دختر در زمینه تئوری بهتر عمل می‌کند. این دو نفر با هم می‌توانند یک گروه خوب تشکیل بدهند و کارهای دانشگاهی انجام دهند که نتایج مفیدی در پی داشته باشد. اما با جداسازی این دو از هم ممکن است هر دو به دو دانشجویی تبدیل شوند که بعد از پایان دوره تحصیل به نتیجه خاصی نرسیده باشند.

جدای از بحث آموزشی، کلاس‌های مختلط آماده‌سازی جوانان برای زندگی آینده، کار و ورود به اجتماع است. اگر دانشجویان با هم باشند، به شناخت درست و بهتری از روحیات و خلق و خوی جنس مخالف می‌رسند. بسیاری از ازدواج‌های دانشجویی موفق حاصل همین با هم بودن‌ها است. در ضمن نگاه اکثر دانشجویان به هم در حد یک همکلاسی و هم‌ورودی است و آن چیزی که مشخص است اکثر دانشجویان با هم‌جنسان خود بیشتر ارتباط دارند تا با یک همکلاسی از جنس مخالف. ارتباط این دو گروه هم بیشتر در حد همان کارهای دانشگاهی است و بس. افرادی هم که به دنبال روابط عاطفی هستند (مثلاً برنامه‌ریزی برای ازدواج) این کارها را به صورت اخلاقی و اصولی پیگیری می‌کنند. چون هدف مشخص است و شخصیت این افراد در محیط دانشگاه رشد کرده است. این کلاس‌ها تجربه‌هایی برای زندگی در جامعه هستند.

به هر حال در پایان باید بگویم که این طرح هم از دیدگاه آموزشی، هم از دیدگاه اجتماعی و هم از دیدگاه فرهنگی آسیب‌های گوناگونی را بر دانشجویان و دانشگاه‌ها وارد خواهد ساخت. حتی ممکن است نتیجه معکوس دهد. امیدوارم که دید مسئولان به دانشگاه و دانشجو دید دانشگاهی و علمی باشد و لاغیر.

شبکه‌های اجتماعی و نقش آن‌ها در زندگی ما: رفتن از فرندفید (فرفر) چقدر سخت بود


چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰

امروز برای مدتی نامشخص از یکی از شبکه‌های اجتماعی به نام فرندفید (FriendFeed) رفتم. شبکه‌ای که در سطح وب فارسی و در بین اعضای آن به «فرفر» مشهور شده است. جایی که از دیدگاه من به دلیل محیط ساده و جذاب آن بسیار جالب‌تر از شبکه‌های دیگری چون فیس‌بوک، مای‌اسپیس و ... است.

زمانی که اولین شبکه‌های اجتماعی در وب پدیدار شدند، به دلیل محیط جذاب، ایده‌ها و امکاناتی که در اختیار کاربران می‌گذاشتند، رشد و توسعه آن‌ها قابل پیش‌بینی بود. اکنون نام فیس‌بوک یک نام شناخته‌شده در سطح وب و بین کاربران اینترنت از سراسر جهان است. رشد چنین شبکه‌هایی هم به کاربران آن‌ها و هم به امکانات و ویژگی‌های خودشان بستگی دارد. چون کاربران هستند که یک محیط را پویا می‌سازند و در عین حال امکانات شبکه اجتماعی باعث می‌شود که حضور و فعالیت کاربران ادامه داشته باشد. به عبارت دیگر تولید محتوا در چنین شبکه‌هایی به هر دو گروه بستگی دارد. یعنی هم کاربران و هم صاحبان آن شبکه.

به عنوان نمونه همین فرندفید مثال خوبی است. جایی که شما می‌توانید در قالب فید یا همان خوراک هر چیزی را که دوست دارید بفرستید و به اشتراک بگذارید. متن ساده، عکس و تصویر، ویدیو، فایل صوتی و ترکیبی از همه این‌ها. از وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های دیگر مطلب بفرستید. فید وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های مورد علاقه خود را قرار دهید. همچنین می‌توانید با دوستان خود و دیگران بحث و گفتگو کنید. گروه و اتاق بسازید. مثلاً گروهی مخصوص خود و دوستانتان. به صورت خصوصی و مستقیم با دوستانتان در ارتباط باشید و خلاصه در یک کلام فرندفید جایی برای با هم بودن است. یک محیط ساده و دوست‌داشتنی با امکانات خوب.

جالب است که گرایش ایرانیان به فرندفید یا همان فرفر خودمان بسیار است. بیشترین کاربران فعال این شبکه را هم کاربران ایرانی و ترکیه‌ای هستند (به نسبت جمعیت خودشان). البته فرندفید هم از زبان هر دو گروه پشتیبانی می‌کند. یعنی هم فارسی و هم ترکی استانبولی (Turkish). این همان نکته‌ای است که در بالاتر به آن اشاره کردم. یعنی رابطه دو طرفه و متقابل بین شبکه و کاربران.

روند تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی به گونه‌ای در حال رشد و پیشرفت است که بعضی‌ها آن‌ها را رقیب وبلاگ‌ها و سرویس‌های وبلاگ‌نویسی می‌دانند و بر این باورند که محتوای تولیدی در این شبکه‌ها و گرایش به آن‌ها در آینده از وبلاگ‌ها بیشتر خواهد بود و سرویس‌های وبلاگ‌نویسی باید هر چه زودتر امکاناتی را در نظر بگیرند که توان رقابت با شبکه‌های اجتماعی را داشته باشند.

اما در زندگی واقعی هم ما به این شبکه‌ها وابسته شده‌ایم. حالا در ایران و بین ایرانیان که بیشتر جنبه سرگرمی دارد. اما در کشورهای غربی این شبکه‌ها جنبه‌های تجاری و کاری هم پیدا کرده‌اند. اعتیاد به این شبکه‌ها بسیار زیاد و در مواردی شدید است. به گونه‌ای که در مقوله اعتیاد اینترنتی باید آن‌ها را تخصصی بررسی کرد.

در کل باید بگویم که این شبکه‌ها یک فرصت برای افزایش آگاهی و ارتباط بین انسان‌ها است. در محیط‌هایی مانند فیس‌بوک می‌توانید به راحتی با مردمانی از سراسر جهان در ارتباط باشید. دوستان همفکر و هم‌عقیده پیدا کنید و وقت خود را با این دوستان صرف کارهای لذت‌بخش و مفید کنید. اما نکته مهم این است که تعادل در میزان فعالیت در این شبکه‌ها فراموش نشود. چون در صورت اعتیاد و وابستگی بیش از حد، وضع به گونه‌ای می‌شود که از کار و زندگی واقعی خود می‌افتید! حتی افراط در زندگی مجازی باعث توهم و خیالبافی شدید خواهد شد و شما را از دنیای واقعی دور خواهد ساخت. هر چیزی خوب است، اما به اندازه خودش.

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

بابا طاهر عریان: استاد دو بیتی


یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰

عزیزون قدر یکدیگر بدونید ** اجل سنگ است و آدم مثل شیشه...

بابا طاهر عریان یکی از شاعران بی‌نظیر ایران است که از دیرباز به دلیل دو بیتی‌های شورانگیزش که به گویش ساده لری سروده، مورد توجه و علاقه مردم بوده است و درباره‌ او افسانه‌های زیادی ساخته‌اند که هیچ کدام پایه و اساسی ندارند. او نه قصیده‌ای گفته، نه پادشاه یا بزرگی را مدح گفته و نه سفینه‌ی غزلی پرداخته. قلندری بی‌خانمان بوده که به زبان مردم احساس دل خویش را بیان کرده است.
اشعار لطیف بابا طاهر در اثر کثرت اشتهار دهان به دهان گشتن، امروزه از صورت اصلی لری خود خارج شده است. استاد مجتبی مینوی در یکی از کتابخانه‌های استانبول نسخه‌ای یافته است که دو بیتی‌های بابا طاهر را به صورت اصلی ضبط کرده است.

قدیمی‌ترین نوشته‌ای که از بابا طاهر عریان یاد می‌کند «تاریخ راحة الصدور راوندی» است:
«شنیدم که چون سلطان طغرل بیک به همدان آمد، از اولیا سه پیر بودند، بابا طاهر، بابا جعفر و شیخ حمشا. کوهکیست بر در همدان آن را خضر خوانند. بر آنجا ایستاده بودند. نظر سلطان بر ایشان آمد. کوکبه لشکر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابونصر الکندری پیش ایشان آمد و دست‌هاشان ببوسید. بابا طاهر پاره‌ای شیفته گونه بودی، او را گفت: ای ترک! با خلق خدای چه خواهی کرد؟
سلطان گفت: آنچه تو فرمایی.
بابا گفت که خدا می‌فرماید: ان الله یأمر بالعدل و الاحسان.
سلطان بگریست و گفت: چنین کنم.
بابا سر ابریقی شکسته که سال‌ها از آن وضو کرده بود در انگشت داشت، بیرون کرد و در انگشت سلطان کرد و گفت: ملکت عالم چنین در دست تو کردم، بر عدل باش!»

این سفر سلطان طغرل سلجوقی به همدان در سال ۴۴۷ بوده و اگر فرض کنیم در این هنگام بابا طاهر در نیمه عمر بوده است، باید تولد او در حدود اوایل قرن پنجم بوده است.

پنج نمونه از دو بیتی‌های بابا طاهر عریان:

دیده و دل
ز دست دیده و دل، هر دو فریاد ** که هر چه دیده وینه، دل کنه یاد
بسازُم خنجری نیشش ز پولاد ** زَنَم بر دیده، تا دل گردد آزاد

پریشان خاطران
مرا نه سر، نه سامان آفریدند ** پریشانم، پریشان آفریدند
پریشان خاطران، رفتند در خاک ** مرا از خاک ایشان آفریدند

غم
بوره سوته دلان گرد هم آییم ** سخن واهم کریم، غم وانماییم
ترازو آوریم غم‌ها بسنجیم ** هر آن غمگین تریم، وزنین ترآییم

به صحرا بنگرم
به صحرا بنگرم، صحرا تِه وینم ** به دریا بنگرم، دریا ته وینم
به هر جا بنگرم، کوه و در و دشت ** نشان از قامت رعنا ته وینم

اجل
درخت غم به جانم کرده ریشه ** به درگاه خدا نالم همیشه
عزیزون قدر یکدیگر بدونید ** اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

منبع:
هزار سال شعر فارسی، چاپ دوم، فروردین ۱۳۶۹

برای آگاهی بیشتر از زندگی و شعر بابا طاهر:
تاریخ ادبیات ایران، دکتر ذبیح‌الله صفا، جلد دوم، صفحه ۳۸۳ به بعد

آشنایی بیشتر با گویش‌های لری:
گویش‌های لری

نشانه‌گذاری در نگارش فارسی: «نقل قول» یا "نقل قول"؟

یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰

استفاده از نشانه‌ی نقل قول "..." برای خط فارسی کاربردی ندارد و بهتر است از نشانه‌ی اصلی این کار یعنی گیومه («...») به جای آن استفاده شود. هرچند که استفاده از نشانه‌ی "" در سطح وب فارسی بسیار رایج شده است، ولی این نشانه با خانواده الفبای لاتین از جمله انگلیسی هماهنگی دارد تا با خط فارسی. در کتاب‌های آیین نگارش فارسی هم نشانه‌ی تأکید و نقل قول گیومه است. استفاده از "" به خودی خود اشکالی ندارد، اما استفاده از «» درست و بهتر است. به نمونه‌های زیر توجه کنید:

نقل قول:
مرد گفت: «امروز باید این کار را تمام کنم».
مرد گفت: "امروز باید این کار را تمام کنم".

تأکید:
یکی از آثار سعدی شاعر بزرگ ایرانی «گلستان» است.
یکی از آثار سعدی شاعر بزرگ ایرانی "گلستان" است.

در همین دو مثال می‌بینید که گیومه زیباتر از "" است و هم نقل قول و هم تأکید را بهتر نمایش می‌دهد. در نوشتار کامپیوتری برای تأکید می‌توان از فونت توپر (Bold) هم استفاده کرد. به شرطی که اندازه‌ی فونت یا قلم تغییر نکند. در این روش می‌توانید هم از گیومه استفاده کنید و هم استفاده نکنید. نمونه:
یکی از آثار سعدی شاعر بزرگ ایرانی گلستان است.
یکی از آثار سعدی شاعر بزرگ ایرانی «گلستان» است.
البته دقت کنید که استفاده افراطی از نشانه نگارشی گیومه و یا قلم توپر برای تأکید یا مشخص‌کردن واژگان و اصطلاحات درست نیست و نوشته‌‌ی شما را نازیبا می‌کند. استفاده از گیومه به عنوان نشانه‌ی تأکید فقط برای بار اولی که یک واژه، نام و اصطلاح (مثلاً اصطلاح علمی) در متن به کار می‌رود توصیه می‌شود. توپرکردن خط هم فقط برای واژگان کلیدی نوشته توصیه می‌شود که می‌خواهید توجه خواننده به آن‌ها جلب شود و مثلاً این واژگان عناصر مهم نوشته‌ی شما هستند.

۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

معرفی و دانلود کتاب «چرا تاریخ می‌خوانیم؟»


چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۰

نگاه بسیاری در ایران به دانش تاریخ و در حالت کلی علوم انسانی نگاه درستی نیست. به ویژه در مورد تاریخ که حتی کار به جایی رسیده است که بعضی‌ها داستان‌های بی‌پایه و اساس خود را که فاقد هر گونه اعتبار علمی و پژوهشی است به نام تاریخ در سطح وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها منتشر می‌کنند. علوم انسانی از مظلوم‌ترین رشته‌های دانشگاهی در ایران است. چون در این حوزه هر فرد غیرمتخصصی احساس می‌کند که باید نظر دهد (بدون داشتن سواد دانشگاهی و یا مطالعه کافی). از ادبیات، زبان و تاریخ گرفته تا نسخه‌پیچی‌های اجتماعی و روان‌شناسی. البته این عادت فقط مختص به علوم انسانی و یا کشور ما ایران نیست. چیزی است که در همه رشته‌ها و در همه جا دیده می‌شود. یعنی اظهارنظر غیرمتخصص و فردی که هیچ مطالعه‌ای ندارند در یک حوزه‌ی خاص از دانش و تخصص.

مدت‌ها بود که می‌خواستم درباره‌ی تاریخ و ارزش و اعتبار آن به عنوان یک دانش از علوم انسانی بنویسم. اهمیت آن در زندگی حال و آینده و چرا باید تاریخ بخوانیم. قصد انجام این کار را داشتم که دیدم دکتر امیرحسین خنجی امسال (۱۳۹۰) در وب‌سایت خودشان آثار جدیدی را قرار داده‌اند که از جمله این آثار کتاب «چرا تاریخ می‌خوانیم: از بازخوانی تاریخ بشر چه بهره‌ای می‌بریم؟» است که به صورت رایگان برای دریافت و خواندن در اختیار افراد قرار گرفته است. این کتاب به صورت فایل PDF منتشر شده است (نشر الکترونیکی) و آن را می‌توانید به شیوه‌های مختلف در اختیار دوستان خود قرار دهید و محدودیتی برای پخش و تکثیر آن وجود ندارد (مانند بسیاری دیگر از آثار دکتر خنجی). این کتاب دید درستی به خواننده در رابطه با تاریخ و در حالت کلی علوم انسانی می‌دهد و بعد از خواندن آن خواننده تمایل بیشتری به مطالعه در حوزه‌ی تاریخ خواهد داشت.

خواندن این کتاب را به همه‌ی افرادی که علاقه به دانستن بیشتر درباره‌ی دانش تاریخ دارند توصیه می‌کنم. بعد از خواندن کتاب حتی می‌توان آن را برای گروه‌های سنی پایین (مثلاً دانش آموزان دوره‌ی راهنمایی) تشریح کرد. چون به دلیل ضعف سیستم آموزشی ما در زمینه‌ی تاریخ و کتاب‌های درس تاریخ، بسیاری اوقات دیده می‌شود که دانش آموزان یا خسته و دلزده می‌شوند و یا به این درس فقط به چشم درسی برای نمره و خلاص‌شدن از دست آن در پایان سال نگاه می‌کنند. شاید خواندن این کتاب و آثار مشابه محرک و تشویقی باشد برای دانش آموزان که تاریخ را مانند درس‌های دیگر خود دوست داشته باشند و در حالت کلی توجه و علاقه به علوم انسانی بیشتر شود.

دریافت/دانلود کتاب:
- لینک مستقیم به فایل کتاب (PDF) در پایگاه ایران تاریخ/وب‌سایت دکتر امیرحسین خنجی
- دریافت از مدیافایر

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

پاسخ به پرسپولیسی‌های گرامی: به امید پیروزی و سربلندی پرسپولیس ایران در آسیا

جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۹۰

چون نوشته‌ی قبلی من باعث دلخوری و رنجش هواداران این تیم شده است، لازم است که این پاسخ را بنویسم. هر چند که آن نوشته هم نظر شخصی من است (حالا درست یا نادرست). حالا پرسپولیس نماینده ایران در آسیا است. یعنی نماینده و تیم من هم هست. یعنی پیروزی یا شکست این تیم در مسابقات آسیایی برای من هم مهم خواهد بود. یعنی اگر ببازد، ناراحت می‌شوم و اگر پیروز شود، از صمیم قلب خوشحال می‌شوم. جدای از بحث‌های فوتبالی و رقابتی که وجود دارد، وقتی که نام ایران در میان باشد، چه استقلال، چه پرسپولیس، چه ذوب آهن، چه سپاهان و چه هر تیم دیگری «تیم ملی ایران» است و من ایرانی هم آرزوی پیروزی و سربلندی همه این تیم‌ها را دارم. پاینده باد ایران و ایرانیان.